آنکه بدست جــــــــــام دارد
سلطانی جــــــم مدام دارد آبی که خضر حیات ازو یافت در میکده جو که جــــام دارد " گ " |
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد باید بچشد عذاب تنهایی را مردی که ز عصر خود فراتر باشد " ش " |
شکسته می شود از دوریت بلور دلم
بدون تو تپش قلب من چه بی معناست بدون تو دلم از تب همیشه خواهد سوخت بدون خنده تو قلب غنچه ها تنهاست چ |
چون بدنامی بروزگاری افتد مرد آن نَبُوَد که نامداری افتد گر دُر خواهی ز قعر دریا بطلب کان کف باشد که بر کناری افتد " ج " |
جنگل با اون آوازش، تو چشمای تو گم شد
شمشاد اومد و پیشت ، خم شد، قد گندم شد من هر چی بگم از تو ، با او جذبت دوره راس گفتی چه کاری بود ، شاعر مگه مجبوره ؟ |
مشاعره با حروف انتخابی
حرف انتخابی شما برای من کو؟؟:eek:
حرف یادتون رفت دوست عزیز (تنها):confused: عیبی نداره من با "ش" شروع میکنم چون کلمه شمشاد تو شعر شما بهم ایده داد.;) شه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان نفر بعدی "ژ" (فکر کنم فقط کوروش جان از پسش بربیاد);) |
مي بخشيد حرف يادم رفت :35:
ژاله چو بارید بر دلم بستر سردم اجاق شد از گذر ابر خوشگلم باغ پر از اتفاق شد یار برون آمد از خیال وصل رقیب فراق شد ف |
مشاعره با حروف انتخابی
فاصله بین من و تو |
من این ایوان نه تو را نمی دانم نمی دانم من این نقاش جادو را نمی دانم نمی دانم چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری که این بازار و این کو را نمی دانم نمی دانم " ب " |
مشاعره با حروف انتخابی
بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود |
اکنون ساعت 06:26 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)