پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ادبیات طنز (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=54)
-   -   طنز خواستگاری، طنز ازدواج،دنیای زن و شوهرها از دیدگاه طنز (http://p30city.net/showthread.php?t=1056)

deltang 01-27-2010 12:30 PM

۲۰ سال پیش ...!

زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ...

در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!

شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟!

زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه...

شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!

زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!

مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!

زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...!

مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم !

deltang 01-27-2010 12:33 PM

مرد مهربون

تعدادی مرد در رخت كن یك باشگاه گلف هستند ... .

موبایل یكی از آنها زنگ می زند ,مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیكر می گذارد و شروع

به صحبت می كند.

همه ساكت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند !

مرد: بله بفرمایید ...

زن: سلام عزیزم!... منم!... باشگاه هستی؟

مرد:سلام بله باشگاه هستم.

زن: من الان توی فروشگاهم یك كت چرمی خیلی شیك دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟

مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر .

زن:می دونی از كنار نمایشگاه ماشین هم كه رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی كه خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یكی از اون ها رو داشته باشم ...

مرد:چنده؟

زن:شصت هزار دلار!!!

مرد:باشه اما با این قیمتی كه داره باید مطمئن بشی كه همه چیزش رو به راهه !!!

زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای كه پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره !!!

مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش !

زن: باشه بعدا می بینمت خیلی دوست دارم .

مرد:خداحافظ عزیزم...

مرد گوشی را قطع میكند . مرد های دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند!!!

بعد مرد می پرسد: ببخشید شما تميدونيد این گوشی مال كیه؟!!!

fada 02-02-2010 10:45 PM

میتونم این انشارو بذارم تو وبلاگ خودم؟

deltang 02-02-2010 10:53 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط fada (پست 117108)
میتونم این انشارو بذارم تو وبلاگ خودم؟

آره رفیق هر کدوم از مطالب سایتو خواستی میتونی بزاری ولی ذکره منبع یادت نره:d

fardin_fani 02-09-2010 09:51 PM

دعای پسرای مجرد
 
دعای پسرای مجرد

الهم نزلنا حوریاً تک دانه و هیکل توپ (خدایا منو به خاطر این درخواست سنگینم ببخش)...!

کم توقعا...!
السّن الصغیرا...!
I Need لا کوزه ترشی...!
الوضع المالی.... عالی و جهیزیتها کاملةُ...!
و والدینها رو به موتا، ترجیحاً لا خواهر و مادر و پدر و کلهم فک و فامیلا...!
الچشم البسته (لا آفتاب مهتاب دیده)...!
کدبانوا فی المور المنزل (همه جور چیزا)...!
١٨٠% مطیع الامر، لا چون و چرا و تسلیماً لخشمنا...!
قویاً فی تحمل بوی جوراب و الغیر چیزها...!
یا رب اعطینا الیک For Me فوری....!

behnam5555 02-10-2010 01:13 PM

زن جوان و عکاس باشی
 


زن جوان و عکاس باشی

زن و شوهر جواني که بچه دار نمي شدند براي يافتن چاره به يکي از بهترين پزشکان متخصص مراجعه کردند.


پس از معاينات و آزمايش هاي مربوطه، پزشک نظر داد که متاسفانه مشکل از مرد ميباشد و تنها راه حل ممکن، بهره برداري از خدمات «پدر جايگزين» است.
زن: منظورتان از پدر جايگزين چيست؟
پزشک: مردي که با دقت انتخاب مي شود تا نقش شوهر را اجرا و به بارداري خانم کمک کند.
زن ترديد نشان داد لکن شوهرش بچه مي خواست و او را راضي کرد تا راه حل را بعنوان تجويز پزشک بپذيرد.
چند روز بعد جواني را يافتند تا زمانيکه شوهر در خانه نباشد براي انجام وظيفه مراجعه کند.
روز موعود فرا رسيد، لکن همسايه نيز عکاسي را براي گرفتن عکس از نوزاد خود خبر کرده و منتظر او بودند.
از بد حادثه عکاس آدرس را اشتباهي رفته و به خانه زوج جوان رسيد و در زد.
زن در را باز کرد.
- سلام، براي موضوع بچه آمدم.
- سلام، بفرمائيد. مشروب ميل داريد؟
- نه، متشکرم. الکل با کار من سازگاري نداره.
علاوه بر اون ميخوام هرچه زودتر شروع کنم.

- باشه! بريم اتاق خواب؟
- حرفي نيست، هرچند که سالن مناسب تر است؛ دو تا روي فرش، دوتا رو مبل و يکي هم تو حياط.
- چند تا؟
- حداقل پنج تا. البته اگر بيشتر خواستيد حرفي نيست.
عکاس در حاليکه آلبومي را از کيف خود بيرون مي آورد، ادامه داد:
- مايلم نمونه کارم را نشونتون بدم.
روشي را بکار مي برم که مشتريام خيلي دوست دارن..
مثلاً ببينيد اين بچه چقدر زيباست.
اينکار رو تو يک پارک کردم..
وسط روز بود و مردم جمع شدن تماشا کنن.
اون خانم خيلي پر توقع بود و مرتباً بهانه مي گرفت.
در نهايت مجبور شدم از دو تا از دوستام کمک بگيرم.
علاوه بر اون يه بچه گربه هم اونجا بود و دم و دستگاه رو گاز مي گرفت.
زن بيچاره حيرت زده به سخنان گوش مي کرد.
- حالا اين دوقلوها را نگاه کنين.
اينبار خودي نشان دادم.
مامانه همکاري تاپي کرد وظرف پنچ دقيقه کارمون رو تموم کرديم.
رسيدم و با دو تا تق تق همه چيز روبراه شد و اين دوقلوهائي که مي بينيد.
حيرت زن به نوعي سرگيجه تبديل شده بود و عکاس اينگونه ادامه مي داد:
- در مورد اين بچه کار سخت تر بود. مامانش عصبي شده بود. بهش گفتم شما آروم باشيد تا من کار خودمو بکنم.
روشو برگردوند و همه چي بخوبي و خوشي پايان يافت.
چيزي نمونده بود که زن بيچاره از حال برود. طرف آلبوم را جمع کرده و گفت:
- شروع کنيم؟
- هر وقت شما بگين!
- عاليه! ميرم سه پايه رو بيارم.
- سه پايه؟ براي چي؟
- آخه وسيله کار خيلي بزرگه. نمي تونم تو دست بگيرمش و بايستي بذارمش رو سه پايه و ... خانم.... خانووووووم.... کجا ميري؟ چرا فرار ميکني؟ پس بچه چي شد؟




deltang 02-14-2010 09:59 AM

طنز جالب و خواندنی از دنیای زن و شوهرها
 
طنز جالب و خواندنی از دنیای زن و شوهر ها




۱- به نظر شما ، چرا ۹۹در صد آقایان از همسرشان می ترسند ؟!الف ) چون خانوم ها ناخن بلند دارند ولی آقایان ندارند !ب ) چون خانوم ها کفش پاشنه ۱۵ سانتی دارند ولی آقایان ندارند !ج ) چون خانوم ها جیغ دلخراش دارند ولی آقایان ندارند


مرد , مظلوم یا آب زیر کاه ؟!

۱- به نظر شما ، چرا ۹۹در صد آقایان از همسرشان می ترسند ؟!
الف ) چون خانوم ها ناخن بلند دارند ولی آقایان ندارند !
ب ) چون خانوم ها کفش پاشنه ۱۵ سانتی دارند ولی آقایان ندارند !
ج ) چون خانوم ها جیغ دلخراش دارند ولی آقایان ندارند !
د ) چون خانوم ها اگر با استفاده از مهمات فوق هم زورشان به شوهرشان نرسد ، فقط کافیست سرشان را از پنجره بیرون کنند و از مردم کمک بخواهند تا ظرف ایکی ثانیه ، 15 مرد قلچماق به طرف شوهرشان حمله ور شوند ، ولی آقایان اگر بمیرند هم کسی به دادشان نمی رسد !


۲- چرا آقایان زمانیکه با همسر خود قصد ورود و یا خروج از دری را دارند ، می گویند خانوم ها مقدمند و اجازه می دهند که اول همسرشان از در عبور کند ؟!
الف ) چون حدس می زنند که پشت در ، یک دره ای ، خندقی ، گودالی ، چیزی باشد !
ب ) چون احتمال می دهند که از لب پنجره بالای در ، یک گلدان سنگی در حال سقوط باشد !
ج ) چون گمان می کنند که پشت در ، یک حیوان درنده و گرسنه باشد !
د ) چون می ترسند که اگر آنها زودتر بروند خانومشان در را پشت سر آنها ببندد و دیگر هم باز نکند !


۳ - شما فکر می کنید که اگر روزی همسر مردی از طبقه شصتم ساختمانی سقوط کند و در طبقه پنجاه و هشتم با دست ، میله ای که از دیوار ساختمان بیرون آمده را بگیرد و در هوا معلق بماند ، این مرد برای نجات همسرش چه اقدامی انجام خواهد داد ؟!
الف ) سریعا با استفاده از اره برقی در صدد جدا نمودن میله از ساختمان بر می آید !
ب ) یک عدد سوسک و یا موش را بر روی دست همسرش می گذارد !
ج ) یک طناب پوسیده را برای بالا کشیدن همسرش به طرف او می اندازد !
د ) با به خطر انداختن جان خودش ، هر طور که شده همسرش را نجات می دهد و سپس اینبار طوری او را هل می دهد که دیگر به هیچ عنوان نتواند دستش را به جایی بند کند !


۴ – چرا معمولا در تصادفات رانندگی ، میزان صدمه ای که به خانوم ها وارد می شود بیشتر از آقایانی است که مشغول رانندگی می باشند ؟!
الف ) چون ۵ دقیقه قبل از وقوع سانحه ، آقا خودش را از خودرو به بیرون پرت کرده است !
ب ) چون قبل از وقوع سانحه ، کمربند ایمنی خانوم دستکاری شده بوده تا عمل نکند !
ج ) چون در اینگونه تصادفات ، راننده حتی الامکان سعی کرده که خودرو اش از سمت راست با خودروی روبرویی برخورد کند !
د ) چون بعد از سانحه مشخص شده که علت تشدید جراحات وارده به خانوم ، مواد محترقه ای بوده که به دلایل نامعلوم توسط فردی ناشناس در زیر صندلی او تعبیه شده بوده تا با کوچکترین ضربه ای منفجر شود !

behnam5555 02-21-2010 09:25 PM

آنکه شنید، آنکه نشنید
 

آنکه شنید، آنکه نشنید

به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد.
به اين خاطر، نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.
دکتر گفت: براي اينکه بتواني دقيقتر به من بگويي که ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است ، آزمايش ساده اي وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو...
« ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي ، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد ، همين کار را در فاصله 3 متري تکرار کن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد. »
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.
سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد:
« عزيزم ، شام چي داريم؟ » جوابي نشنيد بعد بلند شد و يک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابي نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسيد. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابي نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: « عزيزم شام چي داريم؟ »
و همسرش گفت:
« مگه کري؟! » براي چهارمين بار ميگم: « خوراک مرغ » !!

حقيقت به همين سادگي و صراحت است..
مشکل ، ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم ، در ديگران نباشد ؛ شايد در خودمان باشد...



behnam5555 02-23-2010 09:51 AM


این متن رو یک مرد متاهل نوشته و خوبیش اینه که به زبون طنز مارو با دنیای زندگی متاهل ها آشنا میکنه.

شما به دل نگیرین ،یه چیزی میگن دیگه، ابراز وجود نکنن می میرن….

همیشه خانم ها به امر شریف ”شرط و شروط تعیین کردن“ مشغولن.ولی حالا وقتشه که ما مردها هم تکلیف خودمون رو روشن کنیم.خانوما توجه کنن؛ اینها قانون های ما هستن:توجه بفرمایید که همه قانون ها شماره ”۱“ هستن

۱- با شما خرید کردن ورزش نیست. ما هم دوست نداریم فکر کنیم که هست.

1-
گریه کردن یعنی باج خواستن !

1 -
هر چیزی که می خواهید درست بگید. بذارید درست روشنتون کنیم:با گوشه زدن به جایی نمی رسینبا کنایه زدن به جایی نمی رسینبا حرفای مبهم به جایی نمی رسینصاف و پوست کنده بگین چه مرگتونه.

1-
هیچ اشکالی نداره اگه سوال های ما رو با ”بله“ و ”خیر“ جواب بدین. خیلی هم خوشحال میشیم.

1-
بی زحمت فقط وقتی مشکلتون رو پیش ما بیارین که بخواهین ما حلش کنیم. ما فقط مشکل حل کردن بلدیم. اگه همدردی می خواهید برید پیش بقیه خانم ها.

1-
اگه برای ۱۷ ماه متوالی سردرد دارید، یه چیزیتون میشه. خودتونو به دکتر نشون بدین.

1-
چیزایی که ۶ ماه پیش گفتیم رو توی دعوای امروز علیه خودمون استفاده نکنین. اصلاً می دونین چیه؟ ما فقط حرفای هفته پیش یادمونه.

۱-
اگه فکر می کنین چاقین خب حتماً هستین دیگه. چرا باز می پرسین؟

1-
اگه از حرف ما ۲ تا برداشت می کنین و یکیش شما رو عصبانی یا غمگین می کنه، پس منظور ما این یکی نبوده، اون یکی بوده.

1-
یا از ما بخواهید یه کاری براتون بکنیم، یا بهمون بگید چطوری باید انجامش بدیم. نه هر دو تاش با هم!اصلاً اگه شما بهتر می دونید که چطور باید انجام بشه، چرا خودتون انجام نمی دین؟

1-
اگه خیلی احساس میکنین که حتماً باید یه حرفی رو بزنین، حداقل تا آگهی بازرگانی تلویزیون صبر کنین. نه وسط فیلم!

1-
کریستف کلمب از کسی آدرس نپرسید. ما هم نمی پرسیم.

1-
ما مردا فقط اسم ۱۶ تا رنگ رو بلدیم..

1-
اگه ما پرسیدیم ”چته؟“ و شما گفتین ”هیچی“، ما هم فرض می کنیم چیزیتون نیست. البته میدونیم که یه مرگیتون هست، ولی به دردسرش نمی ارزه.

1-
اگه یه چیزی می گین ولی نمی خواهین جوابشو بشنوین، پس ما هم یه جوابی می دیم که نخواهید بشنوید.

1-
وقتی می خواهیم با هم بریم بیرون، هر چی که بپوشین خوبه. به جون خودمون راست می گیم.

1-
لباساتون کافیه.

1-
کفشاتون هم خیلی زیاده.

۱-
اندام ما خیلی هم متناسبه. خپل هم خیلی خوبه.

1-
خانمای محترم. از اینکه این مطلب رو خوندین متشکریم. ضمناً اگه قراره امشب جدا بخوابیم اصلاً نگران نباشین. بیرون خوابیدن برای مردا مثل پیک نیکه.لطفاً این فایل رو برای همه آقایون بفرستین تا یک کمی بخندن
برای همه خانوما هم بفرستین بلکه یه چیزی یاد بگیرن.


behnam5555 02-23-2010 09:59 AM

مرخصی از همسر
 


مرخصی از همسر


می گویند در دوران قبل که پاسگاه های ژاندارمری در مناطق مرزی و روستایی و دور از شهرها وجود داشته و اکثرا ماموران مستقر در آنها از نقاط دیگر برای خدمت منتقل می شدند باید مدت زیادی را دور از اقوام و بستگان سپری می کردند کمااینکه سفر و رفت وآمد به سهولت فعلی نبوده.
شاید بعضی مواقع حتی در طول سال هم امکانی برای مسافرت ماموران به شهر موطن خود پیش نمی آمد و به همین خاطر معدود خانه سازمانی در اختیار فرمانده پاسگاه و برخی ماموران دیگر قرار می گرفت.

همسر یکی از فرماندهان پاسگاه که به تازگی هم ازدواج کرده و چندین ماه از زندگیشان ....
دور از شهر و بستگان در منطقه خدمت همسرش می گذشت بدجوری دلتنگ خانواده پدری اش شده بود,
چندین بار از شوهرش درخواست می کند که برای دیدن پدر ومادرش به شهرشان به اتفاق هم یا به تنهایی مسافرت کند ولی هر بار شوهرش به بهانه ای از زیر بار موضوع شانه خالی می کند.
زن که در این مدت با چگونگی برخورد ماموران زیر دست شوهرش و بعضا مکاتبات آنها برای گرفتن مرخصی و غیره هم کم و وبیش آشنا شده بود به فکر می افتد حالا که همسرش به خواسته وی اهمیتی قائل نمیشود او هم به صورت مکتوب و به مانند ماموران درخواست مرخصی برای رفتن و دیدن خانواده اش بکند پس دست به کار شده و در کاغذی درخواست کتبی به این شرح می نویسد:
" جناب ..... فرمانده محترم ... اینجانب .... همسر حضرتعالی که مدت چندین ماه است پس از ازدواج با شما دور از خانواده و بستگان خود هستم حال که شما بدلیل مشغله بیش از حد کاری فرصت سفر و دیدار بستگان را ندارید بدینوسیله درخواست دارم که با مرخصی اینجانب به مدت .... برای مسافرت و دیدن پدر ومادر واقوام موافقت فرمائید." " با احترام ..... همسر شما " و نامه را در پوشه مکاتبات همسرش می گذارد. چند وقت بعد جواب نامه به این مضمون بدستش میرسد: سرکار خانم... عطف به درخواست مرخصی سرکار عالی جهت سفر برای دیدار اقوام با درخواست شما به شرط تامین جانشین موافقت میشود.

فرمانده ... خودتان می توانید حدس بزنید که همسر بیچاره با دیدن این جواب قید مسافرت ودیدن پدرو مادر را زده ماندن در همان محل خدمت شوهر رضایت می دهد.

Setare 03-06-2010 10:40 PM

گفت مردی به همسرش روزی
من بميرم چگونه خواهی زيست؟
گفت: از چند و چون آن بگذر
تو بميری برای من کافيست!

Setare 03-06-2010 10:41 PM

مرد: وقتى من مُردم، هيچ مرد دیگه ای مثل من پيدا نخواهى کرد.

زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى «مثل تو» خواهم گشت!؟


Setare 03-06-2010 10:41 PM

يارو با زنش میرند پیش دندانپزشک و شروع میکنه به رجز خوانی که:
آقای دکتر بیخود وقتت رو با داروی بیحسی و مسکن تلف نکن، یکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.
دکتر میگه: ایول الله به شجاعت شما، کاش همه مریضا اینطوری بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد میکنه؟
طرف به زنش میگه: عزیزم دندان خرابت را به آقای دکتر نشان بده!

روناک 03-08-2010 09:41 PM

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر میره

دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟

خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد
خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه.

دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، یه فنجون
چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.

دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت.
.
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه،
من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت.

دکتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا حل میشن

behnam5555 03-13-2010 02:56 PM



ازدواج عاقلانه

1) هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

2) مردی كه به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

3) لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

4) زنی سعادتمند است كه مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )

5) زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

6) زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

7) زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی)

8) داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی)

9) دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

10) داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

11) دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

12) در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن(آذربایجانی )

13) برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی )

14) تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی )

15) اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( اسپانیایی)

16) اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار ( تركی )

17) ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

18) ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

19) ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

20) ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )



رزیتا 04-01-2010 01:14 AM

سبزه گره زدن (طنز)
 

سبزه گره زدن(طنز)


http://img.tebyan.net/big/1389/01/14...7821624253.jpg

الا دختر که چشم زاغ داری
سبد در دست و میل باغ داری
توکه شیرین و خوش بنیاد هستی
چرا تنها و بی فرهاد هستی
مبادا همچنان بی خواستگاری؟
توهم از چهره های ماندگاری؟
الهی من بمیرم نازنینم



تورا اینگونه بی شوهر نبینم
نبینم سن و سالت رفته بالا
نبینم مانده ای در پیش بابا
نبینم یک پیامک هم نداری
ایمیلی از سیامک هم نداری
مشو نومید راهی دارد این کار
همین الان قدم در باغ بگذار
برو جانم گره بر سبزه انداز
که خیلی زود بختت می شود باز
بزن چندین گره ، ای مهربانم
یک از رو یکی از زیر، جانم
اگر رویی عمل ننمود یکبار
همان زیری بلا شک می کند کار



ولی ای نازنین نیت کن اول
وگرنه مشکلت کی می شود حل
بگو یا رب عطا کن خواستگاری
بده از لطف، مارا همجواری
کمی خوش تیپ هم باشد بدک نیست
که تیپم از جنیفر کمترک نیست
بگو یا رب عطا کن خوبِ خوبش
وگرنه هست دنبالم تن لش
بده یک خواستگار توپ یا رب
که روزم را نسازد بدتر از شب
عطا کن شوهری مانند بابام
که باشد مثل بره، رام و آرام
بگو یا رب عطا کن چیز مشتی
چه اهوازی چه تهرانی چه رشتی
گره بر سبزه زن از نوع محکم
نه شلّ و ولّ و وا ، مانند آدم
همین فردا برایت خواستگاری
شود پیدا ز یک گوش و کناری
اگر پیدا نشد اصلا مخور غم
مگر ای نازنینم بنده مُردم

behnam5555 04-09-2010 08:12 PM

۲۰ سال پیش ...!

زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ...

در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید:چی‌ شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!

شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟!

زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه...

شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!

زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!

مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!

زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...!

مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم !

GolBarg 04-12-2010 10:37 PM

دخترها از1230 تا 1400 (ه.ش)

سال 1230 : (مرد):دختره خير نديده من تا نكشمت راحت نميشم....
زن:آقا حالح يه غلطي كرد شما ببخشيد!نا محرم كه خونمون نبود.حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...!!!
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه.


سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط می کنی. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه


سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بیگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه


سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...


سال1400
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه !!:21::21::21::21:




behnam5555 04-13-2010 01:20 PM



کریستوفر کلمب
مجرد بود زیرا !!


http://www.jamejamonline.ir/Media/im...0945392176.jpg
اگر کریستوفر کلمب ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند٬چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد سوالات زير می گذراند:

- کجا داری میری؟
- با کی داری می ری؟
- واسه چی می ری؟
- چطوری می ری؟
- کشف؟
-برای کشف چی می ری؟
- چرا فقط تو می ری؟ . .


- تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
- می تونم منم باهات بیام؟!
-راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟
- بده لیستو ببینم!

- حالا کِی برمی گردی؟
- واسم چی میاری؟ . .


- تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی٬ اینطور نیست؟! - جواب منو بده؟
- منظورت از این نقشه چیه؟
- نکنه می خوای با کسی در بری؟
- چطور ازت خبر داشته باشم؟
- چه می دونم تا اونجا چه غلطی می کنی؟
- راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟!. .

- من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه؟
- مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه؟
- تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!
- خودتو واسه خود شیرینی می ندازی جلو؟!
- من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!
-چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی؟ . .

- اصلا من می خوام باهات بیام!
- فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان!
- واسه چی؟؟
خوب دوست دارم اونا هم باهامون بیان!
- آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن!
- خفه خون بگیر!!!!
تو به عنوان داماد وظیفته!
. .
- راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین؟


behnam5555 04-14-2010 02:42 PM

طنز ازدواج

این رسم روزگاراست. همه باید برویم . یکی را آب می بره یکیرا آتش. خوب باید یکی هم این میان باشد که پس گردنی های زندگی جانش رابگیرد.
نوک کلام آنجا بود که کسی می خواست دور از جان شما زن بگیرد. .کسی که دل وجرات این کار را پیدا کرده باید چند واحد اقتصاد وچندواحدی مهارت های زندگی را پاس کرده باشد. بایستی قیمت وشرایط بازار دستش باشد.
دربورس ازدواج همه رقم موجود می باشد .از آن پیش کشی های معروف تا مستکبران مخوف . بد نیست لیستی از شرایط پیش کشی ها را به عرضت برسانم تا اگر فکر ازدواج مخت را قلقلک داد و خدای نکرده خواستی این فریضه یپیامبر را اداء کنی "حساب کار را داشته باشی.
اولا لطفش آنجاست که دیگر صبحها صدای خروس مزاحم محل را نمی شنوی وشبها هم بجای گوش دادن به موزیک های مضخرف’ طنین دلنواز مادر زنت را گوش می سپاری که هی می فرمایند شیرین عسلکم را پیشکشتان کردم. شاید گه گاهی هم بار منت کشید نش و طعنه های دلنشینش از اثر شیرینی عسلت یک کم بکاهد.
کافی است که به گور هفت پشتت بخندی وهمه چیز را شوخی تلقی کنید

دیگراینکه شواهد حاکی ازآن است که زیرتحمل مقررات وضع شده توسط پدر زن" یکی دو تا از دنده های ستون فقرات آقا داماد خرد میشود از بس که باید این ور و آن ور بپرد وتحمل کند و ...
هیچ جای نگرانی نیست آخر اخیرا" یک متخصص آرتوپدی آمده. کار وبارش را تازه یاد گرفته برای همین ارزان حساب می کند.
از آنجا که کمک کردن رسم انسان دوستی است واین مهم رانیاکانمان برایمان به ارث گذاسته اند واصلا خداوند انسانها را به کمک کردن به همدیگر شفارش کرده اند پس اشکالی نیست که جهت تسویه بدهی اینکه زن پیشکشی گرفته ای ’ درامورات خانه داری از جمله لباس شستن وجارو کردنورسیدگی به نابهنجاری های اخلاقی جناب نوزاد که شایدهم بر اثر بی احتیاطی خودت رخ داده باشد ’ به خانمتان کمک کنید در عوض اونیز در پخت وپز وظرف شستن به شما کمک خواهد کرد .
حکم نهایی که قطعی هم هست در دست عروس خانم می باشد که حاوی سند شش دانگ مالکیت آقا داماد البته در بست به هر جای این زندگی رمانتیک یا به قول عشقولانه است . سخت نیست مطمئن باش که از پس این کارها بر میآیی مگر نمی خواهی که مرد زندگی باشی! تازه باید خشنود هم باشی که توانسته ای مواظب دل شیشه ای عیالت باشی که نکنه بشکنه.پس ختم کلام اینکه دارید مقوله ی تفاهم را اجرا می کنی ! تفاهم هم که رکن اصلی ازدواج است
البته شما در انتخاب هایتان مختار تشریف دارید به همین خاطرشرایط ازدواجهای مخوف هم به عرضتان برسانم شاید که تفاهم بیشتری دیدید !.

میگن پوست داماد را می کنن اگه خدایی نکرده دخترشان حوصله اش سر بره ’ولی دلخور نشو هر دردی درمانی دارد.
یا توی خانه ات یک شهربازیکلنگ می زنید یا اینکه پوست آدم بیست روز یکبار تجدید میشود گفتم که چه جای غم است.همه چیز حل می شود .

از تاریخ تنظیم قراداد ازدواج جناب داماد عزیز خدمتی مادامالعمر را آغاز می فرمایند که در قانون بی اساس مجلس استکباری پدر زنی تصویب شده است و ضمیمه ی مصوبه هم تآکید بر این است که دختر شان که بعضی وقتها با ماه سر زیبایش جنجال به پا می کند در سر راه نپریده روکولشان .واقعا هم همین طور است هیچ کس جگر گوشه اش را به امان خدا ول نمی کند آخراز سر راه که پیداش نکرده اند .
حرف خدمت بود در گوش پرسه میزد .خدمت که کار سختی نیست یه سری وظیفه است. آموزشی آن هم کلاس هایی است شامل آشپزی آخرطفلک مادر زنوقت نکرده آش پختن را به دختر ش یاد بده .دوم یک دوره ی نگه داری بچه . بهخاطر این که تربیت فرزند به عهده ی پدر و مادر است و جهت آن که اگر بزرگهم شد مثل پدرش حرف گوش کن باشد . حالا مضطرب نشو .حرف کجا وعمل کجا اصلابچه می خواهی چه کار ؟برای آشپزی هم اگر روت نمی شود نگران نباش . بگذارکه رفیق جاوید شام نهارت نیمرو باشد.
در این جور وصلت ها مهربانی ودلسوزی هم گه گاهی نمایان میشوند آن زمان که مادرزن یه تراژدی بیان می کنند که باجان کشتم وباجاندادمش آب ای دریغا که پیش در وهمسایه ها کم بیاریم . دلت آب می شود ونتیجه این که مهریه را هرچند گه گفتند تو خواهی گفت آری آغاز دوست داشتناست با این تفاوت که پایان راه پیداست. آب خنک یا دق نوش جان می کنید.
حرف مهریه بود .خوب شد یادم آمد. مادرم خودش از خبر گذاری موثق محل خاله بی بی سی شنیده که تازگی ها بعضی ها در گوشه وکنار شهربرای اینکه اسمشان در تیتر اول خاله بی بی سی ها جا خوش کند یا به قول خودشان پیش فک وفامیل سر بالا باشند’ مهریه ی دخترانشان را سکه ی طلا به میزان سال تولد عروس خانم چرتکه می اندازند .
البته اگر به میلادی باشدلطفش بیشتر خواهد بود. برای کسانی که می پذیرند جای شکر باقی است که به سال میترایی آریایی که هفت هزار وچند سالی است محاسبه نمی شود. خوب آن همه کی داده وکی گرفته فقط محض احتیاط آبرو است.

شاید فکر کنی که می خواهند خون داماد را بمکند و بعد که خشکشد کبابش کنند؟ نه اشتباه فکر نکن اصلا این طور ها هم نیست . حادثه بعضی وقتها خبر میدهد. پیش از آنکه مشرف منقل شوی ’با لالایی سکته خوابت میگیرد. به قول دخو روی سنگ مرده شور خانه می خندی.
مگر رحمانی خدا به داد بار تهمت هایی برسد که پشت سر بعضی بیچاره ها گفتم. کی خواسته بود ازدواج کند بیهوده این همه بد وبیراه راسرودم .

مجتب 04-17-2010 11:39 PM

طنز:تست رضایت از ازدواج
 
طنز:تست رضایت از ازدواج


شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عيالتان را دوست داريد ؟!
الف) به اندازه تعداد سکه هاي مهريه اش
!ب) به اندازه تعداد قطعات جهيزيه اش
!ج) به اندازه تعداد صفر هاي جلوي مبلغ موجودي حساب بانکي اش
!د) به اندازه تمام ستاره هاي آسمان در روز !

2 - چه عاملي سبب شد تا شما به خواستگاري عيالتان برويد ؟!
الف) جووني کردم !
ب) سادگي کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاري ، اون اومد !

3 - اگر خدايي ناکرده عيالتان فوت کند شما چه کار مي کنيد ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال مي شويد !
ب) اول خرما و بعد شاباش مي دهيد !
ج) اول قبرستان و بعد محضر مي رويد !
د) انشاا... بقاي عمر 3 تاي ديگر باشه !

4 - ملاک شما در انتخاب عيالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارايي پدرش !
ج) املاک و دارايي پدرش !
د) همه موارد !

5 - اگر عيالتان از شما بخواهد که براي کادوي تولدش يک گردنبد طلا بخريد چکار مي کنيد ؟!
الف) تا بعد از روز تولدش گم و گور مي شويد !
ب) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مريضي مي زنيد
!ج) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مردن مي زنيد !
د) آدرس يک بدلي فروشي کار درست را از دوستتان مي گيريد !

6 - محبت آميز ترين جمله ايکه به عيالتان گفته ايد چه بوده است ؟!

الف) عزيزم ، امروز صبحانه چي داريم ؟!
ب) عزيزم ، امروز ناهار چي داريم ؟!
ج) عزيزم ، امشب شام چي داريم ؟!
د) من واقعا ... من واقعا عاشق .... من واقعا عاشق تو .... من واقعا عاشق تو روبچه با پنيرم !

7 - در کارهاي منزل چقدر به عيالتان کمک مي کنيد ؟!
الف) در خوردن غذا با او همکاري مي کنيد !
ب) کانال هاي تلويزيون را شما با کنترل عوض مي کنيد !
ج) موقعي که عيالتان مشغول تميز کردن منزل يا شستن ظروف است ، با زدن صوت و دست او را تشويق مي کنيد !
د) گاهي اوقات کارهاي شخصي تان را خودتان انجام مي دهيد !

8- اگر عيالتان با شما قهر کند براي آشتي کردنش چه کار خواهيد کرد ؟!
الف) شما هم با او قهر مي کنيد تا زمانيکه خودش بيايد منت کشي !
ب) از طريق بکارگيري سيستم اعمال خشونت ، او را به زور آشتي خواهيد داد
!ج) او را تهديد مي کنيد که اگر تا 20 بشماريد و آشتي نکند سريعا اقدام به اختيار نمودن همسر جديد مي نماييد !
د) حاضريد يک چيزي هم بدهيد اگر هميشه قهر باشد !

9 - نظرتان در مورد اين جمله چيست ؟
( مهرم حلال ، جونم آزاد ! )
الف) زيبا ترين جمله دنياست
!ب) با معنا ترين جمله دنياست !
ج) خوشحال کننده ترين جمله دنياست !
د) تخيلي ترين جمله عصر کنوني است !

10 - در کل ، از زندگي با عيالتان راضي هستيد ؟!
الف) اگر نباشم چيکار کنم ؟!
ب) چاره اي جز اين ندارم !
ج) يک جوري داريم مي سازيم ديگه !
د) بله که راضي هستم البته تا زمانيکه بتوانم پول مهريه اش را جور کنم !

SonBol 05-02-2010 05:20 PM

استجابت دعای زوج جوان
 
استجابت دعای زوج جوان

زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند.
پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود. با این وجود من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.
زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند. قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد. اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید، ولی قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.
15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت. یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد قولی افتاد که 15 سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به راه افتاد. وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد.
صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود. خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند.
وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.
کشیش گفت: فرزندم! می بینم که دعاهاتون مستجاب شده... حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم.
زن مایوسانه جواب داد: اون نیست... همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد.
کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟
زن پاسخ داد: رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه!

مجتب 05-06-2010 10:06 PM

امان از این مردان!!
يه روز يه آقايي نشسته بود و روزنامه
مي خوند كه زنش يهو ماهي تابه رو مي كوبه سرش.
مرده ميگه:برا چي اين كارو كردي؟

زنش جواب ميده به خاطر اين زدمت كه تو جيب شلوارت

يه تيكه كاغذ پيدا كردم كه توش اسم جنى (يه دختر)
نوشته شده بود ... مرده ميگه وقتي هفته پيش براي
تماشاي مسابقه اسب دواني رفته بودم اسبي كه روش
شرط بندي كردم اسمش جني بود.
زنش معذرت خواهي می کنه و میره به کاراي خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلويزين تماشا مي كرد كه
زنش اين بار با يه قابلمه ي بزرگتر كوبيد رو سر
مرده که تقريبا بيهوش شد.


وقتي به خودش اومد پرسيد اين بار برا چي منو زدي

زنش جواب داد آخه اسبت زنگ زده بود


kiana 05-16-2010 05:24 PM

وقتي يک دختر حرفي نميزندميليونها فکر در سرش مي گذرد
وقتي يک دختربحث نميکند
عميقا مشغول فکر کردن است
وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند
يعني نمي داند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود
وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد: خوبم
يعني اصلا حال خوبي ندارد
وقتي يک دختر به تو خيره مي شود
شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي
وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد
آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي
وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند
توجه تو را طلب مي کند
وقتي يک دختر هر روزبراي تو [اس ام اس] مي فرستد

یعنی به تو فکر می منه و میخواد که جوابشو بدی
وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم
يعني واقعا دوستت دارد
وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونمي تواند زندگي کند
يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي
وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده
هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست


حالا ميخواي بدوني پسرا در اين مواقع چجوري هستند


وقتي يک پسر حرفي نمي زند
حرفي براي گفتن ندارد
وقتي يک پسر بحث نمي کند
حال وحوصله بحث کردن ندارد
وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند
يعني واقعا گيج شده است
وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم
يعني واقعا حالش خوبه
وقتي يک پسر به تو خيره مي شود
دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني
وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند
او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند
وقتي يک پسر هرروز براي تو [اس ا م اس] مي فرستد
بدون که براي همه "فوروارد" کرده
وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم
دفعه اولش نيست (آخرش هم نخواهد بود)
وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند
تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه

فرانک 05-16-2010 05:37 PM

حرفهاي زن ومرد در مواقع مختلف زندگي! طنز
حرفهاي زن ومرد در مواقع مختلف زندگي! طنز




سالگرد ازدواج
1) زن :عزيزم اميد وارم هميشه عاشق بمانيم وشمع زندگيمان نوراني باشد.

2) مرد: عزيزم کي نوبت کيک مي شه؟
*****
روز زن

1)زن : عزيزم مهم نيست هيچ هديه اي برام نخريدي يک بوس کافيه

2)مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم اشپزي تو عاليه عزيزم (شام چي داريم؟)
*******
روز مرد

1) زن :واي عزيزم اصلا قابلتو نداره کاش مي تونستم هديه بهتري بگيرم.

2) مرد:حالا اشکال نداره عزيزم سال ديگه جبران مي کني (چه بوي غذايي مي ياد)
*****
40 روز بعد از تولد بچه

1) زن:واي ماماني بازم گرسنه هستي , (عزيزم شير خشک بچه رو نديدي)

2)مرد: با دهان پر(نه عزيزم نديدم , راستي عزيزم شير خشک چرا اينقدر خوشمزه است)
******
40 سال بعد

1)زن :عزيزم شمع زندگيمون داره بي فروغ ميشه ما پير شديم

2)مرد :يعني ديگه کيک نخوريم
******
2 ثانيه قبل از مرگ

1) زن :عزيزم هميشه دوستت داشتم

2) مرد: گشنمه
*****
وصيت نامه

1) زن: کاش مجال بيشتري بود تا درميان عزيزانم مي بودم ونثارشان مي کردم تمام زندگي ام را!!

2) مرد:شب هفتم قرمه سبزي بديد
*****
اون دنيا

1)زن : خطاب به فرشته ي مسول :خواهش مي کنم ما را از هم جدانکنيد , نه نه عزيزم , خدايا به خاطر من(((وسر انجام موافقت مي شه مرد از جهنم بره بهشت )))

2)مرد :خطاب به دربان جهنم: حالا توي بهشت شام چي ميدن

امیر عباس انصاری 05-19-2010 04:38 PM

طنز خواستگاری، طنز ازدواج،دنیای زن و شوهرها از دیدگاه طنز
 
خداوند ديد مرد گرسنه است نان را آفريد. ديد تشنه است آب را آفريد. ديد در تاريكي است نور را آفريد. ديد هيچ مشكل ديگه اي نداره زن را آفريد

بيشتر مردها 2 آرزوي بزرگ دارند، اول داشتن خونه، دوم داشتن ماشين براي فرار از خونه

مثل هندي : ريشه ي تمام نزاعها سه چيزند : زر ، زن ، زمين .

سريع ترين دوربين جهان اختراع شد . اين دوربين مي تونه از خانوم ها در لحظه اي كه دهانشون بسته است عكس بگيره

ضرب المثل روسي: دو چيز هميشه بايد تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ

ضرب المثل آمريکايي: سه چيز را زود به زود عوض کن؛ زن، عشق و پيراهن زير

مثل چيني :اگر ميخواهي براي يك روز معذب باشي مهماني كن و اگر مي خواهي براي يك سال معذب باشي پرنده نگاهدار و اگر مي خواهي مادام العمر معذب باشي زن بگير

کابينه زندگي مشترک یک زوج خیلی موفق!!!:
زن=وزير سلب آسايش
شوهر= وزير کار
مادر زن= وزيرجنگ
مادر شوهر=وزير اغتشاشات
خواهر زن= جاسوس دو جانبه
خواهر شوهر= وزير بازرسي
پدر زن= وزير فرهنگ
پدر شوهر= رئيس دیوان عدالت اداری




وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت

اگر ديدي مردي در ماشين رو بري خانمش باز کرد مطمئن باشيد که يا ماشين نو است يا خانم:21::21:

امیر عباس انصاری 05-19-2010 05:47 PM

دلیل قانع کننده (طنزززززززززززززززز)
 
دلیل قانع کننده
تهيه كننده : آقاي سياوش پارسي
زمان ارسال : 1389/02/27 ساعت 13:01
موضوع : حكايت و داستان


مرد میانسال وارد فروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.
قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود.کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد.چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت.
پدال گاز رافشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس.سرعت به ۱۶۰ کیلومتر در ساعت رسید. مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت. دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده است. صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است.
مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد. لَختی اندیشید. سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود. به ۱۸۰ رسید و سپس ۲۰۰ را پشت سر گذاشت، از ۲۲۰ گذشت و به ۲۴۰ رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است.
ناگهان به خود آمد و گفت، “مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت می‎رانم؟ باشد که بایستم تا او بیاید و بدانم چه می‌خواهد.”
از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد.
اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد. افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، “ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. اگر دلیلی قانع‌کننده داشته باشی که چرا به این سرعت می‌راندی، می‌گذارم بروی.”
مرد میانسال نگاهی به افسر کرد و گفت: “می‌دونی، جناب سروان؛ سالها قبل زن من با یک افسر پلیس فرار کرد.
تصوّر کردم داری اونو برمی‌گردونی!”

افسر خندید و گفت، “روز خوبی داشته باشید، آقا!” و برگشته سوار اتومبیلش شد و رفت. ..

raha_10 05-25-2010 10:16 AM

گرچه کوتاهه ولی(می خواستم توی بخش جوک بزارم ولی مربوط به خواستگاری بود):
یک روز یک چوپانی به خواستگاری دختری می رود،از او می پرسند:شغل شما چیست؟
جواب می دهد:دامپیوتر
می پرسند چه گرایشی؟
-:پشم افزار

ساقي 05-27-2010 11:03 PM

عاقل آنست كه هرگز نكند ميل سه كار
تا همه وقت وجودش به سلامت باشد

زن نگيرد اگرش دختر قيصر باشد
قرض نستاند اگر وعده قيامت باشد
نرود بر در ارباب كرم بهر طمع
اگرچه مشهور چو حاتم به سخاوت باشد



:d:d




kiana 06-04-2010 07:48 AM






http://f514.mail.yahoo.com/ya/downlo...Trash&inline=1
شير يه روز تصميم گرفت با دوست دخترش(ببخشيد نامزدش) ازدواج كنه







در وسط جشن و در گردهمايي با شكوه شير ها به مناسبت اين واقعه مهم




















http://f514.mail.yahoo.com/ya/downlo...Trash&inline=1





























موش كوچكي با احتياط زياد راهي براي خودش پيدا كرد و روبروي داماد وايساد و با صداي رسا و لرزان!! گفت " داداش عزيز ازدواج تو رو تبريك مي گم و براي داداش گنده اي مثل تو آرزوي خوشبختي دارم"



http://f514.mail.yahoo.com/ya/downlo...Trash&inline=1







يكي از شير هاي ميهمان غريد كه" موش فسقلي تو چطور به يه شير

مي گي داداش؟"

http://f514.mail.yahoo.com/ya/downlo...Trash&inline=1



موش با احتياط و به آرامي گفت " با اجازه تو داداش عزيز منم قبل از ازدواج شير بودم!!"

natanaeil 06-19-2010 01:01 AM


مرد: آره، ديگه نمیتونم بيش از اين منتظر بمونم

زن: میخواهى من از پيشت برم؟

مرد: نه! فکرش را هم نکن

زن: منو دوست داری؟

مرد: البته

زن: آيا تا حالا به من خيانت کردی؟

مرد: نه! چرا چنين سوالى میکنی؟

زن: منو مسافرت میبری؟

مرد: مرتب

زن: آيا منو میزنی؟

مرد: به هيچوجه! من از اين آدما نيستم

زن: میتونم بهت اعتماد کنم؟

بعد از ازدواج

حالا از پایین به بالا بخون:21:

shokofe 06-22-2010 10:08 AM

اطلاعيه مهم:
به دليل گران شدن اجناس وتورم بالا امسال روز پدر يوم الشك اعلام شد.
اطلاع رساني كنيد{داش مشتی}

shokofe 06-27-2010 10:43 AM

يه ضرب المثل چيني مي گه: اگه از دوران مجرديت لذت نمي بري ازدواج كن اونوقت حتما" از دوران مجرديت لذت مي بري.





براي ازدواج کردن لحظه‌اي درنگ نکنيد

اگر زن خوبي نصيبتان شود، خوشبخت مي شويد

و اگر زن بدي گيرتان آمد مثل من فيلسوف می شوید

<<سقراط >>

shokofe 06-28-2010 09:14 AM

اگه كريستف كلمب زن داشت آمريكا رو كشف نمي كرد مي دونيد چرا؟

چونكه زنش بهش مي گفت:كجا ميري؟ با كي مي ري؟كي بر مي گردي؟چرا تو؟ چقدر بهت ميدن؟بازم خود شيريني كردي؟زني هم تو كشتي هست؟چه جوري باهات تماس بگيرم؟واقعا" ميري اكتشاف؟ آخه مامانم اينا قراره بيان0000000000

ابریشم 07-10-2010 10:31 PM

بي تو مهتاب شبي

بی تو On line شبی باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم . دنبال ID ی تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم
شدم آن User دیوانه که بودم

وسط صفحه Room , Desktop یاد تو درخشید
Ding صد پنجره پیچیدشکلکی زرد بخندید

یادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتیم
Room گشودیم و در آن PM دلخواسته گشتیم

لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم

تو و Yahoo و Ding و دنگ
همه دلداده به یک Talk بد آهنگ

Windows و Hard و Mother Board
آریا دست برآورده به Keyboard

تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت
من بدنبال معنای کلامت

یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این Room نظر کن

Chat آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به Email ی نگران است

باش فردا که PM ات با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این Log Out , Room کن

باز گفتم حذر از Chat ندانم
ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم

روز اول که Email ام به تمنای تو پر زد
مثل Spam تو Inbox تو نشستم

تو Delet کردی ولی من نرمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو یک Hacker و من User مستم

تا به دام تو درافتم Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودی . نرمیدم . نگسستم

……….

Room ی از پایه فرو ریخت
Hacker ی Ignor تلخی زد و بگریخت

Hard بر مهر تو خندید
PC از عشق تو هنگید
……….
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از User آزرده خبر هم

نکنی دگر از آن Room گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن Room گذشتم

ابریشم 07-10-2010 10:34 PM

بعد از مرگ من
زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
مرد: عزیزم! چرا این سوالو می‌پرسی؟ این سوال منو نگران می‌کنه!
زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟
مرد: البته که نه عزیزم!
زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی‌کنی؟
مرد: خیلی خب! ازدواج می‌کنم!
زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می‌کنی؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می‌کنی؟
مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!
زن (با ناراحتی): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟
مرد: اگه اینطور بخواد خب بله!
زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم می‌کنی و عکسهای اونو به دیوار می‌زنی!
مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!
زن (در حالی که این پا و اون پا می کنه): پس اینطور... حتما“ بهش اجازه میدی با چوب گلف من هم بازی کنه!
مرد: البته که نه عزیزم! چون اون چپ دسته!!!

behnam5555 07-11-2010 03:47 PM



قبل از ازدواج!!!!بعد از ازدواج

قبل از ازدواج :

پسر: بالاخره موقعش شد. خيلي انتظار کشيدم.
دختر: مي‌خواي از پيشت برم؟
پسر: حتي فکرشم نکن!
دختر: دوسم داري؟
پسر: البته! هر روز بيشتر از ديروز!
دختر: تا حالا بهم خيانت کردي؟
پسر: نه! براي چي مي‌پرسي؟
دختر: منو مي‌بوسي؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو مي‌زني؟
پسر: ديوونه شدي؟ من همچين آدمي‌ام؟!
دختر: مي‌تونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزيزم!
.


.


.



بعد از ازدواج :





کاري نداره از پايين به بالا بخون متن قبلي رو

مهدی 07-22-2010 05:57 PM

سیر تکامل خواستگاری
 
يك هفته پس از خلقت آدم: چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشكلي نداشت و چاي داغ را روي خودش نريخت.

یک هفته پس از خلقت آدم:
چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.

پانصد سال پس از خلقت آدم:
با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار طرف.بلند داد می زنی:هاکومبازانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.


دو هزار و پانصد سال بعد از اختراع آدم:
انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.

هم اکنون:
به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از”ام اس ان” یا “آی سی کیو”هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست “اد” می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد

مهدی 07-22-2010 06:50 PM

مخ زنی از ابتدای تاریخ تا همین الان !!!
 
در این عصر زن و مرد زبون همدیگه رو می فهمیدند ولی هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود که بشه با گفتن جمله عزیزم ساعت چنده مخ یه دختر خانوم رو بزنی!


دوره هخامنشی
در این عصر زن و مرد زبون همدیگه رو می فهمیدند ولی هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود که بشه با گفتن جمله عزیزم ساعت چنده مخ یه دختر خانوم رو بزنی! و اصولاً زن های این دوره دو دسته بودند یکی زن های اشراف زاده و درباری بودند که کافی بود یه تیکه ناقابل بشون بندازی تا حسابت با کرام الکاتبین و شخص داریوش و کورش کبیر باشه و دسته دیگه زن های رعیت بودند که تنها کاری که بلد بودند آشپزی و آوردن آب از چاه بود!برای همین در این دوران برای اینکه یک زن خوب رو برای خودت برداری باید اول کلی زحمت می کشیدی و روش های شمشیر زنی و … رو یاد می گرفتی.بعد میرفتی توی جنگ شرکت می کردی.بعد اگه احیاناً زنده می موندی میتونستی یکی از زن های دشمن رو واسه خودت به غنیمت ببری!پس می بینیم که باز هم علی رغم اینکه انسان بسیار پیشرفت کرده بود(نسبت به عصر حجر) اما بازم مخ زنی یکی از کار های شاق بود!اما برای زدن مخ زنان درباری باید ویژگی های زیر رو مد نظر قرار میدادند:
*حداقل یکی از اجداد پدری و مادری باید یه ربطی به دربار داشته باشه تا مثلاً خون پادشاهان در رگ اون مرد جاری باشه(به اصطلاح امروزی آقازاده باشه!!!)
*داشتن شمشیر از جنس طلا و سپر از جنس نقره و نیزه از جنس برنج
*داشتن ریش بلند
هدف از مخ زنی: بر اساس کتیبه های به جا مانده از تخت جمشید هدف از مخ زنی داشتن نوکران و کنیزان زیاد و خوردن شراب بوده!
دوره قاجار
در این دوره یه پادشاهی بوده به اسم آقا (آغا) محمد خان قاجار که همه میدونیم چه مرگش بوده! آره دیگه خلاصه به خاطر این بلای خانمان سوزی که این جناب بش دچار شده بودند(و ایشالله خدا نصیب هیچ مردی نکنه) یه کمی زیاد عقده ای شده بودند و به همین دلیل نمی تونستند ببینن که یه مردی برای اینکه زن دلخواهش رو به دست بیاره عملیات مخ زنی انجام بده و هر کسی که این کارو می کرد چشماش رو در می آورد تا عبرت بقیه شه!و کلاً اون عملیات قدغن و غیر قانونی بوده. به همین دلیل در اون زمان به دلیل این محدودیت فوق العاده روش مخ زنی زیاد پیشرفتی نکرد و به دلیل زیر زمینی بودن! اطلاعات دقیقی از چگونگی انجام آن در دست نیست.البته بر اساس یک نوشته تاریخی تأیید نشده در این دوران برای مخ زنی بی بی صغرا و ننه سکینه پس از شناسایی دختر مورد نظر(یا همون طعمه) به حمام می رفتند (در روزی که طعمه هم به حمام می رفت ) و بدن وی را در حمام دید می زدند و در صورت تأیید این عزیزان و زدن مهر استاندارد و ایزو ۹۰۰۲ ادامه عملیات در خانه پدر دختر و تحت عنوان خواستگاری انجام میشد و نه پسر دختر رو می دید و نه دختر!(به نظر من که خیلی باحال بوده.فکرشو بکنید یه روز مامانتون بیاد بتون بگه عرشیا جان عزیزم امروز ساعت ۵ برو کافی شاپ هویج دوست دخترت اونجا منتظرته!)
هدف از مخ زنی: داشتن پسر جهت ادامه شغل پدر!
دوره پهلوی
در این دوره مردم یه کمی زیاد سیاسی فکر می کردند و اصولاً زیاد توجهی به دختر و مخ و این حرفا نداشتند و به غیر از شهرام شب پره و ابی و فردین بقیه مردا تو فکر براندازی نظام بودند! برای همین حکومت هم برای این که بیاد کار مردا رو آسون تر کنه و باعث بشه اونا دیگه به سیاست فکر نکنن یه مکان های تفریحی –بی فرهنگی! رو درست کرد به اسم کاباره که مردا می رفتن توش و یه کار های بدی رو انجام می دادن که من الان عرق شرم بر پیشانیم نشسته و نمی تونم بگم!خلاصه در این دوران هم به دلیل سهولت بیش از حد دسترسی به داف! عملیات مخ زنی چندان پیشرفتی نداشت . اما خوب بر اساس نسخه های به جا مانده از فیلم های فارسی آن دوران چند تا کار سخت برای مخ زدن باید انجام میشده که عبارت بودند از:
*فقیر بودن و بی خانمان بودن پسر!(جهت زدن مخ دختران مرفه و بی درد این امر بسیار لازم بوده است)
*داشتن زور زیاد و توانایی دریبل زدن چند نفر به طور همزمان….نه چیز ببخشید منظورم توانایی کتک زدن چند نفر به طور همزمان بود(امان از دست این عادل فردوسی پور!)
*شباهت ظاهری به محمد علی فردین و بهروز وثوق
*کشیدن سختی های بسیار در دوران کوردکی.
*داشتن شلوار دمپا گشاد و کت چهار خانه و ریش مدل داریوشی
*توانایی خواندن آهنگ سلطان قلب ها به صدای بلند!
*داشتن ویژگی مردانه در حد دعوت شدن به تیم ملی!(به طور مثال اون دوران یکی از نشانه های مردانگی بوی عرق و بوی نئشه آور! توالت بعد از خروج مردان بود! در حالیکه امروز این دو تا بو نشانه آبرو ریزی و بی کلاسیه)
هدف از مخ زنی:رسیدن به پول و پله ی پدر پولدار دختر و داشتن زندگی راحت و مرفه!
دوره انقلاب تا چند سال پیش
در این دوره روش های مخ زنی تغییری کرد اساسی و به نام خواستگاری تغییر نام داد.یک آقا پسر گل باقالی با یک دسته گل و شیرنی همراه مادر و پدر به خانه دختر مورد نظر رفته و بعد از انجام کار های اداری لازم! از قبیل تعیین مهریه و شیر بها و …. دختر و پسر به صورت رسمی دوست دختر و دوست پسر می شدند که بهش زن و شوهر می گفتند!لازم به ذکر است که در انتهای این دوره نقش تکنولوژی در مخ زنی نمایان شد و سوال حیاتی و سرنوشت ساز عزیزم ساعت چنده توسط یکی از پیشگامان عرصه مخ و مخ زنی جناب آقای الف .ی اختراع گشت.و اما ویژگی های لازم برای مخ زدن دختر خانوم ها:
* سر به زیر بودن آقا پسر(که واقعاً خیلی شرط سختی بوده)
*داشتن سابقه زندان(حداقل ۶ ماه) در رژیم شاه
*داشتن سیبیل جهت نمایش مردانگی
هدف از مخ زنی:تشکیل خانواده و داشتن ارتش ۲۰ میلیونی!
الان
دیگه نیازی به مخ زنی هم نیست….

مهدی 07-22-2010 06:58 PM

چرا آقایون زودتر از خانمها میمیرند؟
 


این سوالی است که برای قرن های متمادی بی پـاسـخ مـانـده اسـت… اما حالا ما می خواهیم پاسخ آنرا به شما بدهیم
اگر خانمتان را بر بالای یک سکو بگذارید و از او در مقابل موش ها محافظت کنید…شما یک مرد هستید
اگر در خانه بمانید و کارهای خانه را انجام بدهید…شما یک مرد لوس و مامانی هستید
اگر به شدت کار کنید…برای او اهمیت قائل نیستید که برایش وقت صرف نمی کنید
اگر به اندازه کافی کار نکنید…مفت خوری هستید که به درد هیچ چیز نمی خورید

اگر او یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشد…شما قصد بهره کشی اقتصادی از او را دارید
اگر شما یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشید…بهتر است تنبلی را کنار بگذارید و کار مناسب تری پیدا کنید

اگر شما شغل بهتری گرفتید…پارتی بازی شده
اگر او شغل بهتری بگیرد…به خاطر توانایی های بالایش بوده

اگر به او بگویید که چقدر زیباست…این نشان دهنده خواست های جنسی شماست
اگر سکوت کنید و چیزی نگویید…این بی اهمیتی شما را نسبت به او می رساند

اگر گریه کنید…آدم بی عرضه ای هستید
اگر گریه نکنید…بی احساس و بی عاطفه هستید

اگر بدون مشورت با او تصمیم بگیرید…شما یک متعصب خودخواه هستید
اگر او بدون مشورت با شما تصمیم بگیرد…یک خانم لیبرال و آزادمنش است

اگر از او خواهش کنید که به خاطر شما کاری را که دوست ندارد انجام دهد…این امر سلطه جویی و دیکتاتور بودن شما را می رساند
اگر او از شما یک چنین درخواستی داشته باشد…انجام آن لطف و مرحمت شما را می رساند

اگر از هیکل و اندام زیبایشان تعریف کنید…منحرف هستید
اگر تعریف نکنید…شما را هم جنس باز تلقی می کنند

اگر از آنها بخواهید که موهای پایشان را تمیز کنند و هیکل خود را روی فرم نگه دارند… شما یک مرد شهوتران هستید
اگر نخواهید…شما اصلا رمانتیک نیستید

اگر به خودتان برسید…خودبین و از خودراضی هستید
اگر این کار را انجام ندهید…یک فرد ژولیده و نا مرتب هستید

اگر برای او گل بخرید… این کار را برای دستیابی به چیزهای دیگر انجام داده اید
اگر نخرید…احساسات او را درک نمی کنید

اگر به پیشرفت های خود افتخار کنید…انسان جاه طلبی هستید
اگر این کار را نکنید…اصلا بلندپرواز نیستید

اگر او سر درد داشته باشد…خسته است
اگر شما سر درد داشته باشید…می خواهید به او بفهمانید که دیگر دوستش ندارید

اگر نخواهید…پس حتما پای یک خانم دیگر در میان است
در نهایت…مردها زودتر می میرند چون خودشان اینطور می خواهند


اکنون ساعت 10:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)