![]() |
برای آزادان
|
دو شعر بسیار زیبا از شاعر بزرگ كرد شیركو بیكه س
|
|
کڕنۆش...
|
ژنێ تفی له نهریت کردوه و ...
|
بةهاري کویستان ( بهار در کوهساران)
بةهاري کوصستان ( بهار در کوهساران) شاعر : استاد هيمن کوردی بة لةنطصزة بة باران بة شنةباي بةهاران توانةوة وةک جاران کةوي بةفري نيساران · فارسی رگبارها و بارانهاي پياپي و نفس نسيم بهاري پوشش ستبر برف کوهساران را بار ديگر آب کرد · ک دةشت وضيمةن رازاوة کصو و بةندةن نةخشاوة زؤنط و ضصنکة ذياوة طيا سةري ثصوة ناوة · ف دشت و دمن آراسته شد کوه و صخره نقش و نگار گرفت مردابها و تالابها باز جانگرفتند و گياهان خودرو از هر سو بردميدند · ک وةنةوشةي جواني خؤشبؤ هاتة دةر لة لصوي جؤ دار دةري کردووة ضرؤ کةروصشکةي کرد طةنم و جؤ · ف بنفشة زيباي خوشبو بر لب جوي خودنمايي ميکند درختان جوانه زدهاند و کشتزارهاي گندم و جو موج ميزنند · ک سوصسن و بةيبوون و شلصر رواون لة جصطةي زةنوصر قةپبةزي بةست ئاوهةپدصر شةثؤلان دةدا ئةستصر · ف سوسن و بابونه و شقايق در دامنههاي سرسبز شکفتهاند آبشارها کفآلود و خروشانند و برکهها و آبگيرها سرشارند. · ک بذوصنة هةموو وپات زيندوو بؤتةوة ماپات جةنطةي بانةمةأص هات بةرةو کوصستان ضوو خصپات · ف همهجا سرسبز است دامها زندگي را از سرگرفتهاند موسم رفتن به ييلاق فرارسيده و عشاير راهي کوهستان شدهاند. · ک ئةو ترؤثک و نشيوة ئةو ياپ و خأ و شيوة لة طوصن بةهةشت خةمپيوة کص مةپبةندي واي ديوة؟ · ف هرچه بلندي و پستي است هرچه دامنه و گردنه و دره است همانند بهشت آراسته شده است چهکسي چنين سرزميني ديدهاست؟ |
ره شه با وتي
|
|
|
|
مە لێوان
|
قطار
|
|
|
گورانی کوردی : ئیمه گیانیکین له دو جه سته دا ئیمه گیانیکین له دو جهستهدا وهک شیعروئاواز له یهک بهسته دا ما یک روحیم در دو جسم مثل شعرو آواز دریک رسته ایم دونیاش ناتونی لیکمان کاتهوه مهگهر خوا بو خوی بمان باتهوه دونیاهم نمیتونه مار ازهم بگیره مگه اینکه خداما راپیش خودش ببره ئیمه پهروهردهی یهک خول وئاوین بو تهنیا ساتیک بی یهکتر نابین ما پروردۀ یک آب و خاکیم حتی برای یه ساعت ازهم جدا نمیشیم ئهگهر لهو دونیاش زیندو بینهوه ریبواری یهک ریین جیا نابینهوه اگر اون دنیا هم زنده بشیم مسافر یک راهیم جدا نمیشیم پهیمانمان داوه تا له ژینا بین بو تهنیا ساتیک بی یهکتر نابین عهد بسته ایم تا زندهایم حتی یه لحظه بدون هم زندگی نمیکنیم ئاشقی پیروزی ئیمه واهایه ههتا خواوندیش لیمان رهزایه عشق پاک ما این جوریه حتی خداوند هم ازما راضیه ئیبراهیم خه یات |
له چهشنی شووشه ناسكه ئهو دڵهی خۆم |
شعر کردی باترجمه فارسی
فارسى چقدر میترسم چقدر میترسم وقتی که باز میگردم خبری بد را با خود داشته باشی چقدر مىترسم وقتی در آغوشت میگيرم بوی غريبی با خود داشته باشی چقدر میترسم وقتی که باز میگردم دستور زبان چشمان ترا با هجايی ديگر بخوانم چقدر میترسم نياز و گرمی دستانت مانند وقتی که تو را ترک کردم نباشد و بيش از هر چيزچقدر میترسم، همه کسم، همراهم،وقتی که بر میگردم، تو خود باشی و من ديگری . كوردى چهند دهترسم چهند دهترسم که ديِمهوه ههواليکی تالت پی بی چهند دهترسم که باوهشِت پى دا دهکهم بونی نا مويهکه ت لی بی چهند دهترسم که ديمهوه گرامهری زمانی چاورينويسی هجات گورا بی چهند دهترسم چلهيِس گهرمی پنجهکانت وهک به جيم هيشت وا نهمابی لهمهش زياترچهند دهترسم، کهسم، هاوريم،که ديمهوه،تو وهک خوت بيت، من بگوريم يك شعر كردى بود از عبدالله پهشيو با ترجمهى فارسى |
یاوران مسم
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم) لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت) شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد) شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد) خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم(از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است) یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم) لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت) ************** یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم) لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت) لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت) فَرماوَه ساقی بلوا مینای مِن(ساقی گفت از مینای من بنوش ) سَرشار که سا غَر بِدهَ پَیا پِی (ساغر جام لبریز را پیاپی بده) پَیا پِی پِر کِرد پَیا پِی نوشام(پیاپی پر کرد و پیاپی نوشیدم) تا کِه دیده ی دِل هِجرَ دوس نوشا (تا چشم دل دوری دوست را احساس کرد) شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد) شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد) خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم(از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است) یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) یاوَران مَسِم(من مستم دوستان) مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم) لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت) لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت) اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد) اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد) حَلقه ی بَندَگی عِشق نَه کِی وَ گوش (و حلقه بندگی عشق را به گوش نکند) مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود) مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود) نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد) نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد) نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد) ترانه یاوران مه سم ازآلبوم حیرانی استاد شهرام ناظری |
آه باران...
|
|
با سلام و احترام
میخواستم در صورت امکان معنی اشعار (( یا رب شو زنده داران )) و ((تجلی طور)) از سرودهای سید صالح که استاد ناظری اونها رو توی آلبوم صدای سخن عشق اجرا کرده است رو زحمتشو بکشید.باتشکرفراون |
|
یادگاریهکانی تۆ |
|
به کوردی |
|
با سلام
اگر امکان دارد زحمت بکشید و شعر زیر ( یارب) را به فارسی برگردان نمائید. باتشکر فراوان يارب و رندان مسِ مي خانَت و حق پرستان ديري ديوانَت و يارب ياربِ شو زنده داران كه زَي سوز دل عازيزم دعاي بيماران و آوِ ديده ی، دل سوختگانت عشّاقِ صادقِ دايم گريانت همسران دردِم لَسَر تا وپا آلوده ی دردم مجنون سوخته ی بيابان گردم لَعِشق ليلي و بي كس مِردِم هجر دوست بردم و شراي مردم كس نه مزار دردِم چه دردِم باده ی مرادت گيان بدر كمانه تا نار عشقم عازيزم بِدَي زبانه |
این همون شعری بود که از یکی از البوم های شهرام ناظری خواستی ...
حالا اقا بهنام حتما کمکت میکنه چند مصرعش رو که مطمئن باشم دچار اشتباه نشده ام برات میگم الان زحمت کلش رو اقا بهنام میکشه . يارب و رندان مسِ مي خانَت ... کلا توی این قسمت خدا رو داره به چیزهایی که مقدس و باارزش میدونه قسم میده . کلا "و" در زبان کردی برای قسم دادن هست همونطور که در عربی هم همینطوره والفجر . و تین . ...... در کردی هم وقتی میخوان مثلا قسم بخورن میگن : و علی . یعنی به علی قسم . و شرف ... بنابراین اکثر این واو ها به معنای قسم دادن هست ... یارب تو را به رندان مست در میخانه-ات قسم میدهم تو را به حق پرستان دیوانه-ات قسم میدهم (دیوانه یعنی اونکه معنویت و احساس رو جایگزین عقل و حواس دنیوی کرده ) به نظر میرسه انتخاب واژه حق پرستان اشاره ای داره به گروهی که به "اهل حق" یا یارسیان شناخته میشوند که در منطقه غرب زندگی میکنن و باز به نظر میرسه این شعر رو یک شاعر اهل حق سروده باشه چون دور نیست که در زادگاه اقای ناظری هموطنان اهل حقمون بسیار هستند اهل حق ها بسیار اهل ادب و شعر و موسیقی هستند و طنبور نوازی (تنبور) جز لاینفک زندگی اونهاست مقامات باستانی دارند و زبانشون قسمتی از کردی هورامی هست . خداوندا تو را به "یارب یارب"گویی شب زنده دارانت قسم میدهم تو را به سوز دل دعای بیماران قسم میدهم (عازیزم که در شعر اوردین جز اصل شعر نیست و در اواز اضافه شده ) کز و کزه تقریبا معادل فارسی نداره تقریبا معادل با سوز شدید هست سوز صدا سوز دل و... به همین خاطر نوعی از موسیقی و هوره ی کردی به کزه موسوم شده فلانی خوب کزه میکنه .... اگر ریشه یابی کرد شاید بشه گفت موسیقی و لحنی که در دعاها و درد دل های شبانه ی هر عاشق یا بیماری وجود داره شبیه کزه هست .... خداواندا تو را به آب دیده ی دل سوختگانت به عاشقین پاکباز و صادق و دائم گریانت قسم میدهم |
ترجمه شعر کردی.....
|
|
|
|
اگر از ترانههای من آزادی را بگیرند
نقل قول:
اگر از ترانههای من آزادی را بگیرند سال، تمام سال خواهد مرد. |
|
سپاس بهنام گرامي مجموعه بسيار زيبايي رو گردآوري کرديد ... :53: |
|
|
|
|
|
اکنون ساعت 05:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)