اي دل غمگين اگر تنها شدي من با توام
خسته دل وز هر كه وز هر جا شدي من با توام گر به كنج بي كسي آميختي با دردخويش دلگران از مردم دنيا شدي من با توام از غمت گريان منم شب تا سحر مانند شمع اشكريزان در دل شبها شدي من با توام ايعزيز همزبان اي هم نفس اي هموطن! خسته گر از گنبد مينا شدي من باتوام اشك غمگينان دلم خون ميكند؛اي واي من! ناله كمتر كن اگرتنها شدي من با توام اي بيابانگرد بي كي!گرزغربت روزها دربدردر كوه ودر صحرا شدي من با توام در شب سرد زمستان روح من در كوبههاست چون اسير لشگر سرما شدي من با توام كامران بودي اگر جانت سلامت شاد باش ور به كام درد جانفرسا شدي من با توام ايدو چشم اشكريزان!در دل شب هاي تار هر زمان از دست غم دريا شدي من باتوام شعر من غم نامه عمر من است اي آشنا هم سخن گر با كلام من شدي من با توام |
يادم آيد تو به من گفتي از اين عشق حذر كن لحظه اي چند بر اين آب نظر كن آب.آئينه عشق گذران است تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است باش فردا كه دلت با دگران است ... ... ... رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم نه گرفتي از عاشق آزرده خبر هم نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ... |
در خلوت من نگاه سبزتجاریست این قسمت بی تو بودنماجباریست افسوس نمی شود کنارت باشم بی تو هر ثانیه و هر لحظه ی منتکراریست :53: |
ابر میبارد و من میشوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا نعمت دیده نخواهم که بماند پس ازین مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا http://daryache.persiangig.com/image/if8vb6.jpg __________________ |
تقصیر تو نبود !
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها ؛ خاموش بشه ! خودم شعرهای شبانه ی اشک را ؛ فراموش نکردم ! خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم ! حالا نه گریه های من دینی به گردن تو دارند ؛ نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه ای ! خودم خواستم که مثل زنبوری زرد ؛ بالهایم در کشاکش شهد ها خسته. |
ای زیباترین نوای هستی!
ای عاشقانه ترین می مستی.... تو که هستی که من اینگونه بیتاب توام نادیده، محو تماشای توام می نخورده، مست تمنای توام و تو چه هستی که من از موج هر تبسم تو،بسان شقایقی سرگردان سوار امواج طوفانم؟ آری انگاه که پای را فراتر از مرزهای خسته دلتنگی گذاشتم تا از میان جیک جیک هزاران پرنده خسته ترانه خوشبختی لحظه های تلخم را بیابم تنها تک طنین نوای زیبای تو بود که زخمهای سردم را با مرهمی از عشق التیام داد. من دوست دارم تمام یاس های باغ احساسم را تقدیم محبت قدم هایت کنم چرا که تو را به اندازه تمام جاده های بیکران تنهایی به اندازه همه سفرهای نرفته به اندازه همه روزگاران نزیسته به اندازه تمام شبنم های خفته در آغوش گلبرگ های باغ یاس و باز هم به اندازه تمام هستی می پرستم تویی که دمادم نفسهای گرمت ذره ذره وجودم را می نوازد چگونه بگویم؟!! که نگاهم فریاد دلم است... نگاهم را دریاب. من به اولین قاصدکی که از شهر قشنگ دلت بگذرد خواهم گفت: که هیچ چیز نمی تواند مهرت را از دلم جدا کند حتی فاصله ها..... |
می خواستم که از تو بگویم، نفس نبود
آتش گرفته بود وُ مرا ، راه ِ پس نبود بعد از هجوم وحشی ِ آن تند باد زشت دور و برم به جز تلی از خار و خس نبود دیدم که از جماعت یاران ِ نیمه راه حتی برای طعنه زدن ، هیچ کس نبود در، باز بود وُ وسعت پرواز، دلفریب اما مجال ِ پرزدنم از قفس نبود سوزانده بود روح مرا هُرمی از عطش از جام چشم های تو یک جرعه بس نبود * شاید که اشتباه و عجولانه بوده عشق شاید که کودکانه ، ولیکن هوس نبود می ترسم از ادامه ی راهی که دیگران رفتند و در نهایت ِ آن هیچ کس نبود |
اگه دستم به جدايي برسه
اونو از خاطره ها خط مي زنم از دل تنگ تموم آدما از شب و روز دا خط مي زنم اگه دستم برسه به آسمون با ستاره ها قيامت ميكنم نمي ذارم كسي عاشق نباشه ماه و بين همه قسمت مي كنم . |
خدايا
درد و دلم را با تو ميگويم ولي گناهانم را با كه |
دردی بدتر از درد بی هم زبانی !
درد نداشتن محرم اسرار... کسی که نتوانی مشورت کنی ؟ و دیگر نمی دانم چه کنم ... آیا کسی هست فریاد رس حتی جرأت گریه هم نیست... در قاب تاریخ مانده ام |
بوي باران بوي سبزه بوي خاک شاخه هاي شسته باران خورده پاک آسمان آبي و ابر سپيد برگهاي سبز بيد عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو هاي شاد خلوت گرم کبوترهاي مست نرم نرمک مي رسد اينک بهار خوش به خال روزگارا خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه هاي نيمه باز خوش به حال دختر ميخک که مي خندد به ناز خوش به حال جام لبريز از شراب خوش به حال آفتاب اي دل من گرچه در اين روزگار جامه رنگين نمي پوشي به کام باده رنگين نمي نوشي ز جام نقل و سبزه در ميان سفره نيست جامت از ان مي که مي بايد تهي است اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب اي دريغ از ما اگر کامي نگيريم از بهار گر نکويي شيشه غم را به سنگ هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ
|
اما من نخواهم بود، اگر درونِ من،
دانه از جوانه زدن باز ایستد. نخست جوانه ها که، که از زمین سر بیرون می کنند تا به روشنایی دست یابند. مگر نه اینکه زمینِ مادر، تاریک است؟ و ژرف، در اندرونم، من تاریکم؟ من آن چاهم که در آبِ آن، شب ستاره هایش را به جای می گذارد و تَک و تنها، از میانِ کشتزاران، راهی خود را دنبال می گیرد. به خاطر این همه زیستن است، که می خواهم این همه زندگی کنم. هرگز صدایِ خود را بدین روشنی نیافت هام هرگز چنین، از بوسه ها غنی نبوده ام. (نرودا) |
تار تار مژه هايم از اشك خيس است .
نميدونم فصل تنهاييم كي به پايان خواهد رسيد ........ |
امام سجاد :
خدايا به خاطر همه اون دعاهايي از من که مستجاب نکردي ازت ممنونم |
در این دنیای دهشت زا که نام هر دد و دیوی شده انسان در این دوران جهل افزا که هر بی علم و دانش می شود سلطان دلم مانند قندیلی به امیدِ نگاهِ گرم ِ خورشیدیِ ز بام خانه ها زانوی غم را در بغل بگرفته و آرام می گرید خداوندا ! در این دنیای پر رنگ ات در این آیینه های خورده زنگار ِ سیاه و لایق ِ سنگ ات نه تابی تا کنم جنگ و ستیزی نه در جانم بود پای گریزی نه می روید گلی در بستر جانم نه می آید پرستویی به عشق ِ آشیان ِ کنج ِ ایوانم ولیکن بر ستاکِ خشکِ انجیری کلاغی شروه میخواند و من در جستجوی کبک ی از کهسار ِ تارازم خداوندا ! خروس کبریایت را بگو بر هم زند نقش ِ سکوتِ مطلق ِ شب را خداوندا ! خروشی کن بر این دنیا نهیبی بر شب یلدا سحرگاهی سحرگاهی ............... بانوي نازنين مینو نصرت {پپوله} |
خدایا ترا به داده ها ونداده هایت شکر میگویم نظر لطفت را از من گناهکار نگیر که در هرج و مرج این دنیا غرق میشوم الهی رضا برضائک........ |
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت |
خدايا شرمسارو خجلم كه انقدر قوي نيستم تا همه انچه كه به من بخشيدي قدردان باشم و انقدر مهربان نيستم كه شكرگزار خوبيهاي تو باشم و انقدر وسيع نيستم كه با بندگانت مهرباني كنم ولي خدايا خوشحالم فقط خوشحالم كه خدائي چون تو دارم و بنده كسي چون تو هستم
خدايا مردم مهربانمان را و دوستان خوبم را براي هم نگاه دار و دوستمان داشته باش كه دوست داشتن تو بزرگترين نعمت براي ماست |
خدا کمک کن بتونم دوباره روبه راه شم
مثل قدیما رنگ شب به آسمون بپاشم خدا صدام کن که صدات غروب گریه هامه یه دنیا درد بی امون تو غربت صدامه این شعر سروده ی خودمه.... |
نقل قول:
سنبل جان ميدوني اوس كريم هر كي رو بيشتر دوست داشته باشه بيشتر سختي ميده تا بهش كمك كنه تو سختي ها طاقت بيشتري داشته باشه اين جمله اي بود كه هميشه به مادر و پدربزرگم ميگفتم و هميشه اونارو آروم ميكرد اميدوارم تو هم اروم بشي و روحت كه الان شايد رد تلاطم باشه اروم بگيره تا جسم قشنگت هم به خودت برگرده در پناه همون كه بهش دل مي بندي و دستاتو به سمتش بلند ميكني ، ارام باش;) |
نقل قول:
|
به چه مشغول كنم ديده و دل را كه مدام
دل تو را مي طلبد ديده تو را مي خواهد :53::53::53: |
گفت روزی به من خدای بزرگ نشدی از جهان من خشنود ! این همه لطف و نعمتی که مراست چهره ات را به خنده ای نگشود ! این هوا ، این شکوفه، این خورشیدعشق ، این گوهر جهان وجوداین بشر ،این ستاره ، این هوا این شب و ماه و آسمان کبود ! این همه دیدی ونیاوردی همچو شیطان ، سری به سجده فرود ! در همه عمر جز ملامت من گوش من از تو صحبتی نشنود ! وین زمانه هم در آستانه مرگ بی شکایت نمی کنی بدرود ! گفتم:آری درست فرمودی که درست است هر چه حق فرمودخوش سرایی ست این جهان، لیکن جان آزادگان در آن فرسودجای اینها که بر شمردی ، کاش در جهان ذره ای محبت بود. |
خیلی جالبه همیشه میگن آدم باید راستشو بگه صادق باشه فلان باشه بسان باشه ولی راستشو که به طرف میگی اونو از دستش میدی واقعا یعنی چی؟خدا مگه خودت نمیگی صادق باشین دلاتون پاک باشه خب چرا از اون ور اونا رو از ما میگیری؟خدا دوس ندارم این حرفارو بزنم ولی خودت که بهتر از من میدونی
|
خدايا كمكم كن تا در بدترين شرايط و سختترين لحظه ها ياد تو از ذهنم رخت بر نبندد كه ياد تو و نام تو ارام كننده وجود پر تلاطمم هست
|
خدايا من همانند تو بخشنده نيستم ولي همين لقمه ناني كه دارم را با بنده ات تقسيم ميكنم چرا كه در اين لحظه اين بزرگترين دارائيه من است
|
پروردگارا، مهربانا ...
پروردگارا، مهربانا ... |
خدايا ! |
|
خدایا مرا دریاب
|
خداي من! |
خدايا ميبينم با چه تمنائي مرا از بديها دور ميكني و ميدانم من چگونه بدور از همه اين تمناها دوباره رو به بديها مي آورم ولي مطمئنم تو باز هم مرا در سختي ها رها نخواهي كرد
|
چي شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ |
سلام خدا جون؛ |
خداي خوبم ميخوام بهت بگم مثل هميشه كه هوامو داشتي بازم هوامو داشته باشم كه بدون تو هيچم
|
خدایا خیلی تنهام
خدایا
من دیگه روم هم میشه با تو حرف بزنم ؟ ولی اینقدر خسته ام که با همه ی بدی هام بازم به تو پناه اوردم خدایا از گناهام میگذری؟ این بنده ی روسیاهت را پناه میدی ؟ خدایا بهت محتاجم. میدونم اینقدر بدم که لایق جوابت هم نیستم ولی پناهی جز تو ندارم مثل همیشه منو دریاب خدایاااااااااااااااا |
خدایا سلام!
نمی خوام طولانی حرف بزنم! دلم گرفته! فقط می خوام که همیشه کمکم کنی... |
خدايا هر وقت به اسمان مينگرم ستاره هائي را ميبينم كه شايد هزاران سال پيش مرده اند ولي هنوز نوري از انها در اسمان باقي است ايا ميشود روزي من هم بعد از مرگم اينچنين باشم خدايا دوست دارم مرگم همچون ستارگان باشد مرگي ستاره اي كه تا هزاران سال مردم به نوري كه در دلم هست بنگرند و شادمان و ارام باشند . |
سحرگاهان ميان سجده سبزت
اگر برخاطرت ردشد خيال من دعايـم كـــن |
خدايا فراموشم نكن حتي اگر بدترين و سياه روي ترين بنده تو باشم چرا كه بود تو تنها ارام كننده روي سياهم خواهد بود |
اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)