![]() |
بخند ٭زندگی کاشکی به ما امون میداد! «محمدعلی بهمنی»
امون بده که عطر ِ تو برگ ِ امون ِ واژه هاس! بذار بتابم از چشات، این اینه بی انتهاس! امون بده! امون بده! که بی امون ِ روزگار! دست ِ ترانه بافه من، بافته برام طناب ِ دار! امون بده! امون بده! که عاشقانه تر بشم! می خوام تو کوچه ی چشات، دوباره دربه در بشم! منُ بگیر از روزگار، که خسته ام از این عذاب! دوباره لالایی بخون! بذار بیدارشم توی خواب! می خوام تو ر ُ خواب ببینم تا بشکنه شب ِ کبود! ببین که بیداری ِ ما، آش ِ دهن سوزی نبود! خواب ِ تو ناب ِ مث ِ شعر، رؤیا داره بغل بغل! مشعل ِ آوازِ منی، تو این سیاهی ِ دغل! می خوام تو خواب ببینمت! چشمای خیسم ر ُ ببند! خسته ام از زنگ ِعزا، برام بخند! برام بخند! منُ بگیر از روزگار، که خسته ام از این عذاب! دوباره لالایی بخون! بذار بیدارشم توی خواب!● |
دروغای قشنگ
گفتی باید بنویسم که شبِ قصه قشنگه رو سرِ ثانیه هامون یه حریرِ رنگ به رنگه گفتی باید بنویسم جادهی ترانه بازه شبِ رو سیاهِ قصه از ستاره بینیازه گفتی باید بنویسم ، اما سخته این نوشتن از قشنگی قصه گفتن تو دقایقی که زشتن چه شبای رنگ به رنگی چه جماعتِ یه رنگی نه مُسلسلی ، نه جنگی چه دروغای قشنگی من میخوام یه آینه باشم روبه روی این دقایق مثلِ یه بغضِ قدیمی واسه دلتنگیِ عاشق اما اینجا سنگِ سایه میشکنه آینهها رو تو یه لحظه برفِ وحشت می پوشونه جای پا رو اینجا باید بنویسی که چشای شب قشنگه اینجا جای آینهها نیست ، اینجا وعده گاهِ سنگه چه شبای رنگ به رنگی چه جماعتِ یه رنگی نه مُسلسلی ، نه جنگی چه دروغای قشنگی !! |
به تو نمیشه راست نگفت |
اکنون ساعت 02:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)