دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی |
یکی از عقل می بافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم |
ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراست دستارچهای پیشکشش کردم گفت وصلم طلبی زهی خیالی که توراست |
تا بود نسخه عطري دل سودا زده را
از خط غاليه ساي تو سوداي طلبيم |
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران ترا چاره ز جایی بکنیم |
ميان گريه مي خندم كه چون شمع اندر اين مجلس
زبان آتشينم هست ليكن در نمي گيرد |
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراق دارد |
دل دادمش به مژده و خجلت همي برم |
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم آید غمی از نو به مبارکبادم |
می صوفی افکن کجا می فروشند
که در تابم از دست زهد ریایی |
اکنون ساعت 08:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)