مشاعره ...
نقل قول:
ز کوی یار می آید نسیم باد نو روزی |
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست
بنشین مرو حکایت وقت دگر مگو شاید نماند فرصت دیدار دیگری آخر تو نیز با منت از عشق گفتگوست |
تا فضل و عقل بينی بیمعرفت نشينی يک نکتهات بگويم خود را مبين که رستی |
یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره ای کاش جای این همه دیوار و سنگ آیینه بود و آب و کمی پنجره |
هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا همی کند نوحه گری؟ یعنی که نمودند در آیینه ی صبح کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری |
یوسف من مکن گله از غم و درد بی کسی
قافله پشت قافله بر سر چاه می رسد ای به عزیزی آشنا بیم چه داری از بلا هر که نترسد از خطر زود به جاه می رسد |
دی کوزه گری بديدم اندر بازار بر پاره گِلی لگد همی زد بسيار و آن گِل بزبان حال با او میگفت من همچو تو بودهام مرا نيکودار |
رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند |
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست هر که را خاطر به روی دوست رغبت میکند بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست |
تا راه قلندری نپويی نشود رخساره بخون دل نشويی نشود سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان آزاد به ترک خود نگويی نشود |
اکنون ساعت 03:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)