پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

مجتب 10-31-2009 08:35 PM

گویند که فردوس برین خواهد بود
آنجا می ناب و حور عین خواهد بود
پس ما می و معشوق به کف میداریم
چون عاقبت کار همین خواهد بود

ت

سادات 10-31-2009 08:37 PM

گر چه بد نامیست نزد عاقلان
ما نمی خواهیم ننگ ونام را
ل

مجتب 10-31-2009 08:47 PM

لعلیست که او شکر فروشی داند
وز عالم غیب باده نوشی داند
نامش گویم و لیک دستوری نیست
من بنده‌ی آنم که خموشی داند

س

سادات 10-31-2009 09:07 PM

ساقیا بیار باده که ماه صیام رفت
درده قدح که موسم ناموس ونام رفت
ن

رزیتا 11-01-2009 02:15 AM

نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد
خ

Omid7 11-01-2009 08:53 PM

خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت

دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد

ب

سادات 11-01-2009 09:02 PM

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
گ

Omid7 11-01-2009 09:06 PM

گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمین سازند

بحمدلله و المنه بتی لشکر شکن دارم

//ت

دانه کولانه 11-01-2009 09:37 PM

جالبه امینی جان این شعرت رو نشنیده بودم
یاد 2 تا بیت افتادم..
که همه تون میدونینش..
گر غم لشگر انگیزد ..
و
اگر هزار دشمنم میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان چه باک....

تو اگر ز خار گفتی دو هزار گل شکفتی

تو اگر چه تلخ گفتی همگی مراد دادی

ف

سادات 11-01-2009 10:01 PM

فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
و

Omid7 11-01-2009 10:07 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 80394)
جالبه امینی جان این شعرت رو نشنیده بودم
یاد 2 تا بیت افتادم..
که همه تون میدونینش..
گر غم لشگر انگیزد ..
و
اگر هزار دشمنم میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان چه باک....

تو اگر ز خار گفتی دو هزار گل شکفتی

تو اگر چه تلخ گفتی همگی مراد دادی

ف


این که شعره معروفی از حافظ، مطلع اونم اینه:
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

Omid7 11-01-2009 10:08 PM

وصال او ز عمر جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به

//ز

سادات 11-01-2009 10:28 PM

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
ب

Omid7 11-01-2009 10:54 PM

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

//س

رزیتا 11-02-2009 01:09 AM

سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
ک

amir ahmadi 11-02-2009 01:21 AM

کرشمه ای کن وبازار ساحری بشکن/به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن/ب

رزیتا 11-02-2009 01:39 AM

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
م

amir ahmadi 11-02-2009 01:50 AM

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا /گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر/ح

رزیتا 11-02-2009 01:53 AM

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
ق

amir ahmadi 11-02-2009 02:06 AM

قیاس کردم و ان چشم جاودانه مست/هزار ساحر چون سامری در گله بود/ع

رزیتا 11-02-2009 02:18 AM

عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو
در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است
غ

amir ahmadi 11-02-2009 02:32 AM

غلام همت دردی کشان یکرنگم/نه ان گروه که ازرق لباس و دل سیهند/م

Omid7 11-02-2009 09:19 AM

مرا می بینی و هردم زیادت می کنی دردم

تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم

// ر

MAHDI 11-02-2009 03:05 PM

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
ی

فرگل 11-02-2009 03:33 PM

يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احــــزان شود روزي گلستان غم مخور
ر

رزیتا 11-02-2009 06:28 PM

روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
که بر طرف سمنزارش همی گردد چمان ابرو
ش

سادات 11-02-2009 07:07 PM

شد انکه اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
ش

رزیتا 11-02-2009 07:19 PM

شبی که ماه مراد از افق شود طالع
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
ف

سادات 11-02-2009 07:42 PM

فکر من اینست وهمه شب سخنم
که چرا غافل از احوال خویشتنم
س

مجتب 11-02-2009 07:59 PM

سرمست توام نه از می و نز افیون
مجنون شده‌ام ادب مجوی از مجنون
از جوشش من جوش کن صد جیحون
وز گردش من خیره بماند گردون

ت

سادات 11-02-2009 08:03 PM

تا مطربان ز شوق منت اگهی دهند
قول وغزل به ساز و نوا میفرستمت
ا

مجتب 11-02-2009 08:05 PM

ای عارف گوینده نوائی برگو
یا قول درست یا خطائی برگو
درهای گلستان و چمن را بگشای
چون بلبل مست ز آشنائی برگو

ل

رزیتا 11-03-2009 12:39 AM

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
ع

Omid7 11-03-2009 09:32 AM

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت....که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش.....هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

// ش

MAHDI 11-03-2009 10:27 AM

شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش

مجال نطق نماند زبان گویا را

ن

رزیتا 11-03-2009 11:55 AM

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
ق

MAHDI 11-03-2009 02:42 PM

قرص خورشید در سیاهی شد
یونس اندر دهان ماهی شد
و

Omid7 11-03-2009 07:10 PM

وفا نکردی و کردم، به سر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم

// ک

سادات 11-03-2009 09:14 PM

که این نافه ز چین جیب حورست
نه ان اهو که از مردم نفورست
ه

amir ahmadi 11-03-2009 11:23 PM

هر چند کار ازمودم از وی نبود سودم/من جرب المجرب حلت به الندانه/ک


اکنون ساعت 05:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)