پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 11-15-2009 10:29 AM

تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد
تا بود فلك شيوه ي او پرده دري بود

فرگل 11-15-2009 10:31 AM

دوش ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند .

Omid7 11-15-2009 10:33 AM

دمي با غم به سر بردن جهان يكسر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي ارزد

فرگل 11-15-2009 10:35 AM

ديشب به سيل اشک ره خواب می‌زدم

نقشی به ياد خط تو بر آب می‌زدم

amir ahmadi 11-15-2009 10:40 AM

می فرستاد او غلامان را به باغ/تا که میوه ایدش بهر فراغ

Omid7 11-15-2009 10:40 AM

غلام همت آن نازنينم
كه كار خير بي رو و ريا كرد

فرگل 11-15-2009 10:44 AM

يک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

amir ahmadi 11-15-2009 10:50 AM

سلام /ی/شروع که بود/دور بر ان حکمت شومت ز من/نطق تو شوم است و بر اهل زمن

فرگل 11-15-2009 10:52 AM

نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد
عالم پير دگر باره جوان خواهد شد

Omid7 11-15-2009 10:53 AM

در خرابات مغان نور خدا مي بنم
اين عجب بين كه چه نوري زكجا مي بينم


اکنون ساعت 11:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)