هنرمندی ازتبارعشق
آهنگساز فیلم ، تنظیم کننده ، نوازنده ی چیره دست ویولن و کمانچه که البته در نواختن اکثر سازهای ایرانی نیز تبحر داشته است .
گاهی واژگان در برابر حقیقتی که می خواهد بیان شود کم می آورند و این اتفاق در سطور بالا رخ داده است . بدون هیچ گونه اغراق و به زعم بسیاری از کسانی که میرزاده را می شناختند ، اگر او در جامعه ای همچون اتریش به دنیا می آمد یا لااقل در آنجا تربیت می یافت بی شک یکی از نوادر قرن بیستم در عرصه ی موسیقی جهانی می شد ، ولی . . .
سید مجتبی میرزاده ، متولد 1324 در کرمانشاه است ، فعالیت موسیقیایی اش را با فلوت پلاستیکی و سنتور بدون مضراب شروع کرد و بعدها نوازندگی ویولن را فرا گرفت . وی در سال 47 وارد دانشکده ی هنرهای زیبا شد ، اما خیلی زود آن را ترک کرد . او سالها به کار در استودیوهای مختلف پرداخت و همزمان با برنامه ی گلها نیز همکاری داشت . د رسال 50 موسیقی فیلم را با " درشکه چی " به کارگردانی نصرت کریمی آغاز کرد و تا سال 69 ، چهل و هفت موسیقی فیلم نوشت ، که از آن جمله می توان به : سری فیلمهای صمد ، علی کنکوری و در امتداد شب اشاره کرد . در سال 54 تدریس در هنرستان ملی را آغاز کرد و با وقوع انقلاب به ساخت سرودهای انقلابی پرداخت که سرود معروف " بوی گل و سوسن و یاسمن آید " از آنجمله است . او از کسانی بود که در ایران ماند و برای آزادی موسیقی تلاش کرد و فضای حداقلی برای حیات موسیقی در دهه ی شصت پدید آورد . فراموش نکنیم که در سالهای 9-58 موسیقی و موسیقیدان هر دو ممنوع بودند و داشتن ادوات موسیقی به خودی خود جرم و گناهی غیر قابل بخشش بود . یکی از اتفاقات نادر آن سالها که زنده یاد میرزاده از آن یاد می کرد ، سوزاندن حدود 150 تار در نماز جمعه ی تبریز بود که . . .
در سالهای اولیه ی دهه ی هفتاد با گروهی به خوانندگی " ایرج " برای اجرای کنسرت به امریکا می رود که اتفاقات عجیب و غریبی در این سفر پیش می آید که باعث می شود تا او چند سالی در امریکا بماند .
در آنجا ابتدا برای چند تئاترایرانی موسیقی متن می نویسد و و بعدها در چندین کاست از خوانندگانی چون : معین و شکیلا و . . . به نوازندگی ویولن می پردازد .
پس از بازگشت به ایران ، از سوی صدا و سیما به همکاری فرا خوانده می شود . آثار نوازندگی فراوانی در این سالها دارد که عمده ی انها را می توان در آلبومهای علیرضا افتخاری یافت .
و بعد :
خانواده و به ویژه پدر او با موسیقی مخالف بودند و همین مخالفتها سالها ادامه داشته و به قول خودش اگر این مخالفتها نبود سرنوشت او به مراتب از وضع کنونی بهتر می بود .
در سالهای اولیه ی اقامتش در تهران مشکلات مالی فراوانی داشته و مجبور بوده که به طرز خستگی نا پذیری به نوازندگی و کار در استودیو ها بپردازد و به قول خودش : خواننده ای را در این سالها ( 47 -57 ) پیدا نمی کنید که برای او کار نوازندگی نکرده باشم .
کامبیز روشن روان سالها پیش گفته بود : ملودی در وجود میرزاده موج می زند و تنها باید سبدی آورد و این ملودی ها را جمع کرد .
نوع نوازندگی میرزاده یادگار نسل طلایی نوازندگانی چون : علی تجویدی ، پرویز یاحقی ، همایون خرم ، حبیب اله بدیعی و . . . بود که متاسفانه میرزاده آخری آنهاست البته با ذکر این نکته که میرزاده ظرایف نوازندگی موسیقی ردیفی و کردی را با موسیقی کلاسیک آمیخته بود . و از این رو بیژن مرتضوی بارها عنوان کرده که از شیوه ی نوازندگی میرزاده پیروی می کند .
نمونه ی کارهای فراوانی برای بررسی این موضوع می توان یافت : نمونه هایی چون " کافشو " ( برنامه ای تلویزیونی با پرویز صیاد ) تکنوازی ترانه ی مخلوق گوگوش با ملودیی از حسن شماعی زاده ( جالب اینکه در اجرای مجدد این ترانه هیچگاه شاهد اجرای این تکه از ملودی با ویولن نیستیم ! ) و نمونه های بسیاری در موسیقی فیلمهای که ساخته و از نمونه های اخیر باید به : تکنوازی او در آلبوم " از دست عشق " با صدای خواننده ی مشهور کردی عزیز شاهرخ ، تکنوازی د رترانه ی " گل من " علیرضا افتخاری در آلبوم امان از جدایی اشاره کرد که بر مبنای ملودیی کردیست و چندین مورد مشابه در ترانه هایی که با پیام عزیزی داشته اشاره کرد و نمونه های دیگری که در نوازندگی های وی در کارهای سالهای اخیر پاپ داشته است .
و یه خاطره ی جالب از ترانه ی " بزن تار " هایده ، ملودی و تنظیم این آهنگ از ناصر چشم آذر است با کلامی از منصور تهرانی ، میرزاده در این ترانه سه تار می نوازد و خواننده هی تکرار می کند : بزن تار و بزن تار . . .
و یک نکته ی مهم دیگر که جا دارد در این مجال بپردازم آلبومیست به نام " رازگل " که در سالهای ابتدایی دهه ی هفتاد با صدای علیرضا افتخاری به بازار آمد و متاسفانه حرکتی که میرزاده در این آلبوم شروع کرد دنباله ای در پی نداشت . هر چند کارهای محمد جلیل عندلیبی را می توان در آن راستا ارزیابی کرد ، ولی در هر صورت بین " راز گل " و " امان از جدایی " تفاوتهای ماهوی در ارکستراسیون و صدادهی وجود دارد .
میرزاده با توجه به دانش و تجربه ی چندین ساله ی خود ، در این آلبوم به نوعی خاص و موفق از هارمونی و ارکستراسیون با فضایی مابین موسیقی کلاسیک و ردیفی می رسد . او از یک خطی نوشتن و اونیسون پرهیز می کند ولی همه جا در اجرای هارمونی به صدادهی ایرانی ارکستراسیون اهمیت می دهد . و این تنظیم ها نه از جنس تنظیماتی است که توسط کسانی چون : علی تجویدی و پرویز یاحقی پایه گذاری شده و با زنده یاد جواد معروفی و ا حمد پژمان قوام یافته و نه از جنس تنظیمهای کسانی چون : کامبیز روشن روان و درویشی است .
نو آوری میرزاده در این آلبوم در ارائه ی فرم آواز و همراهی ارکستر و چیدمان قطعات در روی الف نوار نیز قابل توجه است و البته تنظیمهای وی بر روی ملودی های : محمد آذری ، هر سه ترانه ی این البوم قابل توجه و از کارهای بی بدیل در کارنامه ی علیرضا افتخاری است که آن سالها و به ویژه در این آلبوم در اجرای تصنیف دست نیافتنی می نمود .
ترانه ی کمان ابرو بر روی غزل مشهور حافظ " مرا چشمیست خون افشان زدست آن کمان ابرو "
ترانه ی حال خونین دلان بروی غزلی دیگر از حافظ با مطلع : حال خونین دلان که گوید باز / وز فلک خون ِ خُم که جوید باز " در باره ی این ترانه و ارزشهای آن در مجالی فراخ باید نوشت .
و ترانه ی با ما منشین بر روی چند رباعی از ابوسعید و حافظ .
یادش گرامی باد و روانش شاد