نه توانگران ببخشند فقیر ناتوان را
بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم |
مهار عقده ی آتشفشان خاموشم
گدازه های دلم دردهای پنهانی است |
تو از خواری همی نالی نمی بينی عنايت ها
مخواه از حق عنايت ها و يا کم کن شکايت ها |
آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح
مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر |
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد |
در میخانه ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود
گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم |
مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کویت
بلی رفتم ولی هر جا که رفتم دربدر رفتم |
مرغ ایوان ز هول او بپرید
مغز ما ببرد و حلق خود بدرید |
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود
هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود به بوی زلف تو دم می زنم درین شب تار وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود |
درچشم پر خمار تو پنهان فسون سحر
در زلف بی قرار تو پیدا قرار حسن |
اکنون ساعت 12:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)