پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 06-25-2014 07:22 PM

لطفی و راهزن
لطفي قاضي دادگستري ( که در دوره مصدق وزير دادگستري شد ) در زندگي و كار اداري بسيار خشك ، جدي و سختگير بود و بخصوص كمترين ارفاقي درباره مجرمين قائل نمي شد .
يك روز راهزني را دستگير كردند و براي محاكمه به شعبه اي كه لطفي قاضي آن بود ،‌آوردند . از اتفاق اسم آن راهزن و دزد « ماجراجو » بود .
مرحوم لطفي ضمن محاكمه به او گفت : « اصلا تو ماجراجو و ناراحت خلق شده اي و نامت حكايت از احوالت مي كند !»
مرد راهزن در جواب گفت : معمولا اسم اشخاص بر خلاف باطنشان تعيين مي كردد ! مثلا اسم شما لطفي است در حاليكه كوچكترين اثري از لطف و محبت و گذشت در وجود شما نيست !
گويا براي اولين مرتبه به علت اين لطيفه ، تبسمي بر چهره لطفي نشست و تخفيف كوچكي براي مرد خلاف كار قائل شد .

behnam5555 06-25-2014 07:52 PM



اشعار گزيده


هر كتاب كهنه گويدت، كز تطاول ستمگران
تل كله ها و چشم ها، كم نبود در مقام ما
سيمين بهبهاني
:53:
اين هنرها گرفتـه بر كف دست
عيبها بر گرفتـــــه زير بغل
تا چه خواهي خريدن اي مغرور
روز درماندگي به سيم دغل
:53:
آينه گر نقش تو بنمود راست
خود شكن آئينه شكستن خطاست
:53:
نكوهش مكن چرخ نيلوفري را
برون كن زسر باد خيره سري را
:53:
بري دان ز افعال، چرخ برين را
نكوهش نشايد ز دانش، بري را
:53:
چو تو خود كني اختر خويش را بد
مدار از فلك، چشم نيك اختري را
(ناصر خسرو)
:53:
داني كه چه بي حجاب مي خندد صبح
افكنده ز رخ نقاب مي خندد صبح
:53:
اين غمكده چون مقام خنديدن نيست
بر خنده آفتاب مي خندد صبح
:53:
ما ملامت گر عيب دگرانيم همه
در هم افتاده و از هم نگرانيم همه
(اديب الملك فراهاني)
:53:
در اين بازار اگر سودي است
با درويش خرسند است
خدايا منعمم گردان
به درويشي و خرسندي
(فردوسي)
:53:
خود حسد نقصان و عيب ديگر است
بلكه از جمله كمي ها بدتر است
آنكه او باشد حسود آفتاب
كور ميگردد زنور آفتا
(مولوي)
:53:
اندكي با تو بگفتم غم دل ترسيدم
كه دل آزرده شوي ورنه سخن بسيار است
:53:
حافظ، ار خصم خطا گفت، نگيريم بر او
ور بحق گفت، جدل با سخن حق نكنيم

behnam5555 06-25-2014 07:54 PM

زبان پهلوی
خیلی ها میخواهند بدونند منظور از زبان پهلوی، فارسی دری، زبان پارسی که اغلب استعمال میشود و این واژه ها بر گوش ما آشناست حکایت از چه زبانهایی دارد
اجمالا توضیح داده میشود:
زبان پهلوی : زبان پهلوی یا زبان پارسی میانه شکلی از زبان فارسی تحول نیافته است که به زبانهای رایج دوره های اشکانی و ساسانی (تا صدر اسلام) اطلاق می شود.از این رو آن را زبان پهلوی اشکانی نیز مینامند. در زمان ساسانیان زبان پارسیگ یا پارسی میانه مقابل زبان پهلوانیگ یا همان زبان پارتی مطرح بود که با رواج یافتن زبان پارسی نو،واژه " پارسی دری" به آن اطلاق گردید. لذا برای متمایز کردن پارسی میانه از پارسی ، نام "پهلوی" را بر زبان پارسی میانه اطلاق نمودنداین زبان شباهتهای زیادی از نظر دستوری و گویش با زبان فارسی نو دارد و در زمان ساسانیان زبان رایج و رسمی در دربار سلاطین بوده است (زبان شاهنشاهی). ابوعبدالله محمد بن احمد خوارزمی ، در کتاب «مفاتیح العلوم» در مورد زبان پهلوی چنین می نویسد: «فهلوی (پهلوی) یکی از زبان‌های ایرانی است که پادشاهان در مجالس خود با آن سخن می‌گفته‌اند. این لغت به پهلو منسوب است و پهله نامی است که بر پنج شهر [سرزمین] اطلاق شده: اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان»

behnam5555 06-25-2014 07:56 PM


نقطه هایی برجسته از انسانهای وارسته
  • درباره هدف هاي خود و راه هاي رسيدن به آن فكر كنيد.
  • از اولين نشانه هاي رشد شخصيت ، مديريت زمان است.
  • هر قدر انسان برتري شويد، با صرف وقت كمتري مي توانيد به اهداف خود برسيد.
  • سعي كنيد در تنظيم وقت ماهرانه عمل كنيد
  • براي كارهاي روزانه خود جدول زمانبندي شده داشته باشد.
  • وقت خود را ارزان نفروشيد
  • مديريت زمان بيش از هر چيز، به انضباط فردي و تسلط بر نفس استوار است.
  • پرهزينه ترين كاركنان، غيرمتخصص ترين آنها هستند.
  • اشتباه است كه فكر كنيد ، اخلاق گرايي از ابهت سازماني شما مي كاهد
  • آيا دوستان براي مشورت به شما مراجعه مي كنند؟
  • افراد فداكار، قلب تپنده اجتماع محسوب مي شوند.
  • گوش كنيد ، گوش كنيد ، شنونده خوبي باشيد.
  • موفقيت در زندگي امروز مرهون روابط عمومي موثر است.
  • آيا تصميماتي كه ميگيريد براساس اطلاعات صحيح است؟
  • آنچه رهبران برجسته را از سايرين متمايز مي كند ، انتخاب اهداف مناسب است.
  • بازدهي مطلوب در گرو صميمت و مهرورزي سازماني است.
  • اگر مي خواهي اطرافيان را تغيير بدهي ، اول از زندگي خودت شروع كن
  • در اهداف خود دغدغه مند ، درد انديش و آرمانگرا باشيد، اما در تحقق آن واقع گرا
  • با توجه بيش از حد به افراد خاص حسادت ديگران را برانگيخته نكنيد.
  • آرام و شمرده صحبت كنيد.
  • آفت هوشمندي ، حيله گري است
  • آفت نعمت ها ، ناسپاسي است
  • آفت زيركي ، خودستايي است.
  • آفت موفقيت ، تنبلي است
  • از دعا و توسل به درگاه الهي غافل نشويد.
  • لبخند زدن از ابهت شما نمي كاهد ،
  • مديريت زمان ، يعني هدفگذاري تعيين اولويت و رعايت اولويت
  • برنامه ريزي يعني ذخيره سازي زمان
  • كسي كه خود را درگير كارهاي جزئي مي كند ديد كلان را از دست مي دهد.
  • كساني كه در انتظار زمان نشسته اند آن را از دست خواهند دارد.
  • كسي كه به اميد شانس نشسته باشد سالها پيش مرده است.
  • براي شب پيري در روز جواني بايد چراغي تهيه كرد.
  • وقت ، عزيز است آن را جز به عزيزترين موضوع مشغول نكنيد.
  • هميشه فهرستي از مهمترين كارهاي خود تهيه كنيد.
  • يك روز را سيصد و شصت و پنج بار تكرار نكنيد.
  • كسي كه فكر نمي كند به ندرت دم فرو مي بندد
  • براي آگاهي انسان ، همين بس كه زمان خود را بشناسد
  • آگه ترين فرد، كسي است كه از حوادث زمانه تعجب نكند
  • كسي كه زمان خود را بشناسد ، آماج شبهه ها قرار نگيرد.
  • هر كه با روزگار بستيزد، هلاك شود.
  • با برخوردهاي نادرست عزت افراد را لگدمال نكنيد.
  • مهمترين ابزار تحول، آموزش است
  • زندگي مانند دوچرخه سواري است . براي حفظ تعادل بايدحركت كرد.
  • روي شيوه اي خاص تاكيد نكنيد، شاياد كسي بتواند از مسير كوتاهتر شما را به مقصد برساند.
  • توجه داشته باشيد دانش و تجربه هيچكدام به تنهايي رهگشا نيستند.
  • از مشورت با نيروهاي جوان ابايي نداشته باشيد.
  • كار كوچك را به آدمهاي بزرگ و كار بزرگ را به افراد كوچك نسپاريد.
  • با رفتارهاي ضد ونقيض اعتماد زير دستان را از خود سلب نكنيد.
  • درصورت لزوم با قاطعيت نه بگوييد.
  • سعي كنيد با اصول ساده روانشناسي آشنا شويد.
  • سحرخيز باشيد،تا کامروا شوید.
  • شخصيت افراد را زير سوال نبريد.
  • هميشه چند عبارت كليدي از بزرگان و افراد برجسته در ذهن داشته باشيد.
  • انتقادپذير باشيد.
  • با بي توجهي، تلاش و زحمات زيردستان را بي ارزش نكنيد.
  • با وسواس بيهوده، زمان را هدر ندهيد.
  • براي حل مشكلات احتمالي ، دورانديش باشيد.
  • زكات زيبايي ، پاكدامني است.
  • زكات توانگري ، صله ارحام است.
  • زكات مقام و موقعيت وساطت كردن است.
  • زكات پيروزي ، گذشت است.
  • از هر كس مطابق دانش و تجزبه اش توقع داشته باشيد و به او به همان ميزان مسئوليت بدهيد.
  • وظايف كارمندان را متناسب با توانايي هاي حرفه اي آنان تعيين كنيد.
  • اگر از موضوعي علمي اطلاعي نداريد و نيازمند اين اطلاع هستید بدون هيچ ترديدي سوال كنيد.
  • در موارد بحراني، خونسردي خود را حفظ كنيد.
  • از رفتارهايي كه شما را در پیش دیگران عصبي معرفي مي كند، پرهيز كنيد.
  • انتقامجو و كينه توز نباشيد.
  • زمان پياده سازي تصميم گيري ها، به اندازه اخذ تصميمات ، مهم است
  • با محول كردن مسئوليت به كارمندان مستعد، زمينه رشد خلاقيت آنان و در نتيجه سازمان را فراهم كنيد.
  • هميشه به خاطر داشته باشيد كه تواضع و متانت برشكوه شما مي افزايد.
  • اگر قاطعيت مدير با مهرباني توام باشد تاثير شگفت انگيزي خواهد داشت.
  • با درايت و زيركي ، هميشه در كمين شكار فرصت هاي طلايي باشيد.
  • چند تكه كلام اختصاصي و جالب براي خود انتخاب كنيد.
  • با در نظر گرفتن پاداش هاي مساوي، حركت افراد شايسته گروه را كند نكنيد.
  • اجازه ندهيد بار مسئوليت كارمندان بي كفايت بر دوش كارمندان ساعي تحميل شود.
  • هنگام دست دادن، دست افراد را محكم و صميمانه بفشاريد.
  • وقتي عصباني هستيد، درباره ديگران تصميم گيري نكنيد.
  • هميشه وقت شناس باشيد.
  • هرگز اميد ارتقاء را از زيردستان خود نگيريد.
  • شانس حرف زدن را به همه بدهيد، شايد با ايده هاي درخشاني روبه رو شويد.
  • تا وقتي خودخواهي هاي انسان بر او حاكم است هر چه قدرت اجرايي اش بالاتر باشد خطرناك تر است.
  • خوش بيان باشيد در جمع با انرژي و اشتياق حاضر شويد.
  • موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه كنيد.
  • هرگز براي پيشبرد اهداف، ديگران را با وعده هاي بي اساس فريب ندهيد.
  • هيچ كس نمي تواند اعمال حق خويش را وسيله اضرار به غير با تجاوز به منافع عمومي قرار دهد.
  • مطمئن باشد كه به كاربردن الفاظ مودبانه از اقتدار شما نمي كاهد.
  • هر كس (در هر لباس و مقامی) براي ايجاد رعب و هراس در مردم و سلب آزادي از مردم دست به فشار و کتک و اسلحه ببرد محارب و مفسد في الارض مي باشد.
  • اشتباهات زيردستان را بيش از حد لازم به آنها گوشزد نكيند.
  • با عبارات كنايه آميز و نيشدار به ديگران درس عبرت ندهيد.
  • با آرامش و خونسردي به حرف هاي ديگران گوش كنيد.
  • به نحوه پوشش و ظاهر خود نیز توجه كنيد.
  • معاشرين چاپلوس خود را جدي نگيريد.
  • مدعيان دروغين: مردم ( وي) را دانشمند نامند ، اما از دانش بي بهره است يكدسته از ناداني ها را از جمعي نادان فرا گرفته و مطالب گمراه كننده را از گمراهان آموخته وبه هم بافته، دام هايي از طناب هاي غرور و گفته هاي دورغين بر سر راه مردم افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته هاي خود تطبيق مي دهد وحق را بر هوس هاي خود تفسير مي كند.
  • بدون توهين به عقايد غلط ديگران با آنها مخالفت كنيد.
  • از سرزنش كردن ديگران در جمع خودداري كنيد.
  • مسئوليت پذير باشيد.
  • خواسته هاي خود را واضح وروشن بيان كنيد.
  • در به وجود آوردن فضاي رقابتي سالم، كوشا باشيد.
  • آيا مي توانيد بگوييد: من آنچه در توان داشته ام انجام داده ام؟
  • با توجه بيش از حد به افراد خاص، حسادت ديگران را برانگيخته نكنيد.
  • انديشه هاي مثبت خود را غني تر كنيد.
  • به اندازه كافي استراحت كنيد واجازه ندهيد خستگي و استرس به سراغ شما بيايد.
  • مراقب سلامتي خود باشيد و هرگز از ياد مبريد كه :عقل سالم در بدن سالم است
  • هيچگاه اجازه ندهيد كسي حالت افسردگي و نااميدي شما را ببنيد.
  • در انجام كارها به يك نكته بيش از بقيه نكات توجه كنيد: اعتماد به نفس

behnam5555 06-28-2014 06:13 PM


داستان پند آموز

داستان متفاوت بودن
مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند : چرا دیر می آیی؟
جواب می داد: یک ساعت بیشتر می خوابم تا انرژی زیادتری برای کار کردن داشته باشم،
برای آن یک ساعت هم که پول نمی گیرم !
یک روز رئیس او را خواست و برای آخرین بار اخطار کرد که دیگر دیر سر کار نیاید...
_____________________________
مرد هر وقت مطلب آماده برای تدریس نداشت به رئیس آموزشگاه زنگ می زد تا شاگرد ها
آن روز برای کلاس نیایند و وقتشان تلف نشود !
یک روز از پچ پچ های همکارانش فهمید ممکن است برای ترم بعد دعوت به کار نشود...
_______________________________
مرد هر زمان نمی توانست کار مشتری را با دقت و کیفیت ، در زمانی که آنها می خواهند
تحویل دهد، سفارش را قبول نمی کرد و عذر می خواست !
یک روز فهمید مشتریان ش بسیار کمتر شده اند ...
________________________________
مرد نشسته بود. دستی به موهای بلند و کم پشتش می کشید .
به فکر فرو رفت ...
باید کاری می کرد. باید خودش را اصلاح می کرد !
ناگهان فکری به ذهنش رسید. او می توانست بازیگر باشد :
از فردا صبح ، مرد هر روز به موقع سرکارش حاضر می شد، کلاسهایش را مرتب تشکیل می
داد، و همه ی سفارشات مشتریانش را قبول می کرد!
او هر روز دو ساعت سر کار چرت می زد!
وقتی برای تدریس آماده نبود در کلاس راه می رفت، دستهایش را به هم می مالید و با
اعتماد به نفس بالا می گفت: خوب بچه ها درس جلسه ی قبل را مرور می کنیم !!!
سفارش های مشتریانش را قبول می کرد اما زمان تحویل بهانه های مختلفی می آورد تا کار را دیرتر تحویل دهد.
تا حالا چند بار مادرش مرده بود، دو سه بار پدرش را به خاک
سپرده بود و ده ها بار خودش يا فرزندش مريض شده بود...
_______________________________
حالا رئیس او خوشحال است که او را آدم کرده ، مدیر آموزشگاه راضی است که استاد
کلاسش منظم شده و مشتریانش مثل روزهای اول زیاد شده اند!
اما او دیگر با خودش «صادق » نیست.
او الان یک بازیگر است. همانند بقيه مردم!


behnam5555 06-28-2014 06:15 PM


اون مناره کجه مادر جان

میگویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی میساختند.

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده
کاری ها را انجام میدادند.

پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم
یکی از مناره ها کمی کجه!

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت : چوب بیاورید !
کارگر بیاورید ! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید.
فششششششااااررر...!!!

و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!!

مدتی طول کشید تا پیرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت...

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟!

معمار گفت : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت
میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم
اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم...

این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم

behnam5555 06-28-2014 06:16 PM


راه شناسایی بیمارنی که نیاز به بستری شدن در تیمارستان را دارند
به هنگام بازديد از يک بيمارستان روانى ، از روان‌ پزشک پرسيدم شما چطور می فهميد که يک بيمار روانى به بسترى شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه ؟
روان‌پزشک گفت :
ما وان حمام را پر از آب مي‌کنيم و يک قاشق چايخورى ، يک فنجان و يک سطل جلوى بيمار می گذاريم و از او می خواهيم که وان را خالى کند .
من گفتم :
آهان ! فهميدم . آدم عادى بايد سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است .
روان‌پزشک گفت :
نه ! آدم عادى درپوش زير آب وان را بر مي‌دارد شما می خواهيد تختتان کنار پنجره باشد ؟
نتیجه گیری :
اول راه حل هميشه در گزينه های پيشنهادی نيست .
دوم در حل مشکل و در هنگام تصميم گيری ، هدفمان يادمان نرود .
در حکايت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پيشنهادی .
سوم همه راه حل ها هميشه در تير رس نگاه نيست .

behnam5555 06-28-2014 06:17 PM

طنز
اعترافات با نمک

اعترافات

بهنام:

اعتراف می کنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش می کردم تا کارتون تموم نشه و بعد می آمدم گریه می کردم به مادرم می گفتم کار تو بود روشن کردی کارتون تموم شد!

شمیم:

اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت: املاها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفی می بینم کی به حرفام گوش می ده... از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟ بیشتر هم به دریچه کولر شک داشتم!

نگار:

کلاس اول دبستان بودم سر درس "ص" وقتی داشتم مشقاشو می نوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه می گیم "بارون" اما کتابیش می شه "باران"، پس صابون هم لابد صابان هست اصلش! از این نبوغ خودم کیف کردم، همه مشقامو نوشتم صابان! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال!

علی:

اعتراف می کنم بار اول که یه بز از نزدیک دیدم بچه بودم، از ترس بهش سلام کردم بعد فرار کردم.

شیوا:

اعتراف می کنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام، تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه! تازه هی چند بار پشت سر هم این کار رو کردم، چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!


بهزاد:

اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونه تون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیامد تازه شاهکارم برای خانواده معلوم شد!

مونا:

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار می کشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگار رو روی گوشیم خاموش کردم و بدتر از اون این که بلافاصله گوشی رو پرت کردم توی باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم!

بتی:

اعتراف می کنم یکی از معضلات دوران بچگیم این بود که چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتونی که اشک هاشون به دو طرف پرت می شد گریه کنم! کلی تلاش می کردم موقع گریه کردن مثل اونا باشم. مثلا سرمو بالا بگیرم دهنمو باز کنم یا چشامو تنگ کنم! ولی باز هم جواب نمی داد


behnam5555 06-28-2014 06:19 PM

مسخـرگـی به سبـک ایـرانی ...

آهنگ غمگین گوش میکنم مامانم میگه چته؟ چی شده؟ کی گذاشته رفته؟ چرا تو خودتی؟
آخ بمیری که بچمو اینطوری کردی!
آهنگ شاد گوش میکنم میگه خبرمرگش برگشت؟ الان باهاته؟ کیه طرف؟ چه شکلیه؟ دوسش داری؟ چند بار دیدیش؟
دیگه زدم تو فاز اذان !!
هر چی فک میکنم این مورچه بالدار چیزی نمیتونه باشه جز حاصل رابطه نامشروع بین پشه و مورچه.
واقعا خجالت آوره
اين امتحان زندگي
بزرگترين عيبش اينه که : اگر چيزي ام بلد نباشي
تا آخرجلسه بايد بشيني ....
دوستم میگه: هر شب که اخبار شبانگاهی قیمت سکه رو اعلام میکنه زنم میپره بالا و با خوشحالی دست میزنه
بعد لم میده رو مبل و با لبخند نیگام میکنه ؟!؟!
کسی میدونه چرا؟
رفتم جيگركي يارو برگشته ميگه نونم ميخاي؟
ميگم قبلنا سوال نميكردي، ميذاشتي، ميگه نه الان وضع فرق كرده نون جدا، دونه ای ۵۰۰ تومن!
خوب شد بازم کرایه سیخ و ازم نگرفت
یکی از دوستام تو شمال امشب منو برد استخر، با یه صحنه عجیب روبرو شدم
دیدم دمپاییها لنگه های راست آبی رنگن، لنگه های چپ سفید!
پرسیدم چرا اینطوریه؟! گفت: واسه اینه که کسی نتونه دمپایی بدزده !!!!
البته ظاهرا دلیل اصلیش اینه که بتونی راحت چپ و راست پیدا کنی،
لازم نباشه همه دمپایی ها رو بگردی که یه جفت چپ/راست پیدا کنی
حالا این که چیزی نی. من استخری دیدم که کلا همه ی لنگه هاش مالِ یه پا بود
و مثلاً مجبور بودی هر دو تا پاتو توی لنگه ی راست بکنی
بعد ۳۰ سال هنوز نتونستن آب پاش ماشین رو یه جوری درست کنن
که ۵ تا ماشین بغلی و عقبی و جلویی رو آب پاشی نکنه!
شیشه پاک کن ماشین رو که میزنی باس از همه اتوبان معذرت خواهی کنی
فراموش نشه که تکنولوژی ما در پراید نهفته است
من یه بار آب پاش رو زدم دیدم صدای داد و هوار میاد.
یه موتوری اومد کنارم سه تا پسر بودن بیچاره ها دوش گرفته بودن!
گفت آقا حداقل یه حوله بده صورتمونو خشک کنیم!
تو پیام بازرگانی نشون میده پیره زنه تنها و خسته نشسته،
بعد نوه‌ش بهش اس‌ام‌اس میده، از تنهایی در میاد و خوشحال و خندون میشه.
بعد میگه: هیچ کس تنها نیست. "همراه اول"
اين آپارتمان نشينيم خيلي عذابه ها !!
رفتم زیر دوش دارم آهنگ مي خونم، بعد از پنج ديقه مادرم اومده دمه حموم
مي گه : دختر همسايه اومد گفت: ما از آهنگاي داریوش خوشمون نمياد ، محسن یگانه بخون !!!
ما همون نسلی هستیم که وقتی بمیریم هم، باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم "رسیدیم"!!
میگن تو روز قیامت گوگل به حرف میاد؛
همه جست و جوها و عکسایی که سرچ کردی رو لو میده ... در جـــــــــریان باشید
پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده
بعد داییم شیرینی پخش کرده
به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟
گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !

یه قانونی هست که میگه :

شما هیچوقت به چیز غیر ضروری احتیاج پیدا نمیکنید
مگر اینکه اونو داده باشین به یه نفر دیگه .. :|
خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه
که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟
حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث !

یکی از آشناها تلوزیون ال سی دی خریده بود

بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟
گفت برو بابا ال جیه الجـــــــــــــــــیه !
امروز فهمیدم چرا دیوار چین جز عجایب هفتگانه ست
آخه تنها محصول چین هست که بیشتر از ۳ روز دووم آورده !
مامانم صبح اومده میگه پاشو یه گله مهمون داره میاد
میگم کیا هستن؟ میگه عمه هات!
از این بوگیرهای توالت که اسانس کاپوچینو و یا قهوه داره اصلا نخرید
چون وقتی که میرید کافی شاپ تا براتون قهوه و یا نسکافه میارن، خاطرات زنده می شه!
مامانم سیم کارتشو در آورده میگه فک کنم داره میسوزه
نیگا رنگشم داره عوض میشه!!!! :|
خــــــــدایا ! ! !
یا خیــلی برگردون عقبــــ یا بــزن بره جــلو!
اینــجای فیلم زنــدگیم خیــــــلی خش داره …

مامانم اومده میگه : به نظرت ناهار چی بخوریم ؟

میگم : سبزی پلو ماهی
میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!! :|
خب مادر من اینکه میگی “به نظرت†دقیقاً منظورت چیه ؟؟ :|
المپیک تموم شد ، دانلود افتتاحیه اش هنوز برا من تموم نشده!

behnam5555 06-28-2014 06:22 PM


غلـط نامـه نوشتـاری کـدخـدا !!

فروتن : آمپول

Injury : اینجوری

سرباز : بی حجاب

پیشاهنگ : سکوت

Black light: سیانور

Easy Love: لواسان

مملکت : گربه مملی

سیمین : نیم ساعت

Free fall: فال مجانی

کوسه : این که دوتاس

چیذر : چه ضری زدی؟

Superman : مرد بقال

واهمه : همه را باز کن

سیرت : موش دریایی

کامران : راننده کامیون

ایستک : سکتهٔ خفیف

Refer: فرکردن مجدد مو

Too narrow : وارد نشو

سیفی جات : جات امنه!

Dashboard : داداشم برد

radsms : راد اس ام اس

عطسه : راس ساعت سه

Tequila shot: پیک شادی

برونشیت : بیرون از صفحه

Accessible: عکس سیبیل

Bahamas: با همه هستش

نوازش : بازش نکن، ببندش

ازون برون : خارج از جو زمین

Subsystem: صاحب دستگاه

Burberry : نون بربری فانتزی

Burkina Faso: برو کنار وایسا

درون گرا : کچلهای داخل خانه

Comfortable: بفرمایید سر میز

After noon : دنبال یه لقمه نون

Moses: در اصفهان به موز گویند

پورتال : آدم قد بلند فقیر را گویند

مکار : کسی که تخصص اپل دارد

Bahamas Air: هوای همه رو داره

آنکارا : منظور آن کارهای بد است

مسواک : پیاده روی دسته جمعی

Good Luck: چه لاکِ قشنگی‌ زدی

عرض اندام : پهنای شکم را گویند !

جنگل : جن بیا! (از زبان جنگیر ترک)

موت زارت : سکته! یهویی تلف شدن

Topless : !به اصفهانیِ غلیظ، توپوله

تجدید فراش : دوباره فر‌ کردنِ موهاش

کوآرتز : هنرهایی که می گفتی، کو ؟

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن

پورشه : فقیر بشه الهی به حق ۵ تن

Macromedia: رسانه های عوام فریب

Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین

نیکوتین : نوجوان خوش سیرت را گویند

زالزالک : پدر رستم و داداش کوچولوش

کهنسال : سالروز تولد Leonard Cohen

San Jose: به ترکی‌ ، شما خوزه هستید

خواهر زن : کسی که خواهرش را میزند !

Safe Mode : آنچه در تابستان مد میشود

مهتاب کرامتی : مهتاب چقد شبیه عمتی

کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنته

Good after noon : دنبال یه لقمه نون حلال

Eminem : به لهجه اصفهانی، امین هستم

مزدور : نوعی موز که در مناطق دور می روید

کدخدا : کسی که به برنامهٔ اتوکد تسلط دارد

واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است

Hello Honey : جهنم و عزیزم! کوفت و عزیزم!

San Antonio: به ترکی‌ ، شما آنتونیو هستید

Histogram : شما (دوست) گرامی، خفه شو!

We Are : به ویار زنان در دوران بارداری گویند !

Bertolucci: چپ چشمی که بربر نگاهت می‌کند

فیله گوساله : فیل نفهم،فحش رایج بین فیل ها

Longtime: در حمام ، زمان پیچیدن لُنگ را گویند

سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم

برون گرا : کچلهای خارج از خانه، کچلهای خارجی

Long time no see: !دارم لونگ می‌‌پیچم ، نگاه نکن

مالاریا : کلمه ای که اهالی لار اول هر جمله میگویند

مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند

فرزاد : کسی که به طور مادر زاد موهایش فرفری باشد

زباله دان : آشغال شناس ،آنکه در تفکیک زباله تبحر دارد

Jesus: در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند

کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد

کالسکه : هنگامی که یک اصفهانی یک میوۀ کال میخورد.

کاریزماتیک : قناتى که خانمها براى ذخیره ى ماتیک میکنند

کرباسچی : رانندهٔ اتوبوسی که هرچه داد می‌زنی نمیشنود

اتومبیلرانی : نوشیدنی گوارا، حاوی تکه های طبیعی اتومبیل

صفا سیتی : شهری که مردم آن همیشه در صف ایستاده اند

هالوژن : ژنی که عامل اصلی ساده لوحی در انسان می باشد

آنتی هیستامین : آنکه مخالف هیس کردن تا ۱ دقیقه می‌باشد

پارکینگ : شخصی که به صورت پاره وقت به پادشاهی می پردازد

فیلهارمونیک : فیلی که از تناسب اندام برخوردار است،فیل موزون

Sin City : فروشگاهی بزرگ، عرضه کننده مایحتاج سفره هفت سین

سیرابی : وضعیتی که در آن فرد نمیتواند حتی یک قطره دیگر آب بخورد

Parkinson: پسر سرایدار را گویند که در اتاقکی در پارکینگ زندگی‌ می‌کند

Good setting: آن سه چیزِ نیک را گویند : گفتار نیک – کردار نیک -پندار نیک

Sweetzerland: سرزمینی که مردمانش زیاد زر می‌‌زنند اما به دل‌ می‌‌نشیند

Very well: رها و آزاد و افسار سرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان



اکنون ساعت 08:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)