|
|
|
محموددولتآبادي |
زبان نگاه نشود فاش کسی، آنچه ميان من و توست تا اشارات نظر، نامه رسان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن می گويم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس، مرد ره عشق نديد حاليا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما، کس نرسيد همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست اين همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفت و گوئی و خيالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به ديباچه ی عقل هرکجا نامه ی عشق است، نشان من و توست سايه زاتشکده ی ماست، فروغ مه و مهر وه از اين آتش روشن که به جان من و توست هوشنگ ابتهاج |
|
بسیار دامهاست به راهت بهوش باش مفتون مشو به دانه و بی رهنما مرو هر گوشه ای صدای منم در جهان پر است از حق مدد بخواه و پی هر صدا مرو |
روزیکه ناصر الدین شاه ساختمان حرمخانه خود را تمام کرد و پردگیان حرم را که متجاوز از سیصد زن و دوشیزه بودند در آن جای داد. به اطرافیان خود گفت : آیه ای مناسبی پیدا کنید که بر سردر حرمخانه بنویسند . هیچکس جوابی نداد . کریم ( که دلقک دربار بود ) گفت : قربان من آیه مناسبی پیدا کردم اگر اجازه دهید عرض کنم ؟ گفت بگو : گفت : ( هذه جهنم التی کنتم توعدون ) . |
در جواب کسی که میگفت خدا کجاست ؟چرا خودشو نشون نمیده؟ خواندم که یکی فضا نوردی برگشت ز جو لاجوردی می گفت که در فضا خدا نیست جای قدم فرشته ها نیست گشتم همه جا خدا ندیدم آثار فرشته ها ندیدم از من که برد بر او پیامی گوید که فضا نورد نامی با چند قدم هوا پریدن نتوان ملک و خدای دیدن دیدار خدا شود میسر با دیده دل نه دیده سر |
|
اکنون ساعت 08:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)