نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش |
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست |
خیال ِ دوست تو را مژده وصال دهد که آن خیال و گمان جانب یقین کشدا |
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
باخبر باش که من غرق گناهم همه شب |
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای ِ شب و ورد ِ سحری بود |
چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمی کنی
خدای چاره ساز را چرا صدا نمی کنی |
هيچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست گفت: این هست ولی جان ِ پدر هیچ مگو |
گفتم ای ساطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب |
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست |
من دوش گفتم عشق را ای خسرو عیار ما سر درمکش منکر مشو تو بردهای دستار ما |
اکنون ساعت 01:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)