کردار اهل صومعه ام کرد می پرست
این دودبین که نامه من شد سیاه از او ح |
حریم عشق را درگاه بسی بالاتر از عقل است
کسی ان استان بوسد که جان در استین دارد // س |
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کامبخشی او را بهانه بی سببیست ب |
بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بینوا را // و |
وان دعیت بخلد و صرت ناقض عهد
فما تطیب نفسی و ما استطاب منامی ظ |
ظلم ماری است هرکه پروردش
اژدهای شد و فرو بردش // ض |
ضمیر همدگر دانند یاران
نباشم یار صادق گر ندانم ژ |
ژاله را دیدم به مستی گوسفندان را هی میکرد با چوب دستی ث |
ثناها کرد بر روی چو ماهش
بپرسید از غم و تیمار راهش چ |
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحتهاالانهار داشت ل |
اکنون ساعت 06:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)