|
حکایت بهلول و آب انگور |
حرفهایم را تعبیر میکنند... من...سکوتم را تفسیر! دیروزم را فراموش ... فردایم را پیشگویی! به نبودنم مشکوکند... در بودنم مُردَد ! از هیچ گلایه میسازند... از همه چیز بهانه ! کجای این نمایشم...!؟ |
گوش شنوا گوش شنوایی نیست این مردم گوش می دهند، نه برای فهمیدن برای جواب دادن |
|
گاهی نیاز است پزشک به جای یک مشت قرص، برایت فریاد تجویز کند… |
یکی بود یکی نبود "یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد. هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم . از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن . و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم . هنر نبودن دیگری !" چرا لازمه بودن ما نبودن دیگریست ؟ |
بازیگر... |
روزگار غریبی است نازننین! بنی آدم اعضای یکدیگرند... بنی آدم اعضای یک یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی به دردآورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار قیصر امین پور http://s2.picofile.com/file/7171029565/1.jpg فرهنگ! http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne...123972_460.jpg خنده تلخ ديدن لبخند آنهايي كه رنج مي كشند از ديدن اشك آنها دردناكتر است. مادام دولير |
شکر نعمت يكى، در پيش بزرگى از فقر خود شكايت مىكرد و سخت مىناليد . گفت: خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته كه نه . دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمىكنم. |
اکنون ساعت 08:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)