پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 07-18-2014 03:54 PM


باران...
پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر
خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست
(حسین پناهی)


behnam5555 07-18-2014 03:55 PM


درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند




behnam5555 07-18-2014 03:57 PM


عاشقت شدم
در ویتنام عاشقت شدم
با هزار شقایق ِ نورماندی که در دامنت / کاشته بودی
خلبان بودم / در ارتفاعات ِ آرزو های / بر باد رفته
دلتنگی / بال چپم را از کار انداخت
ترسیدم از سقوط ... وقتی از چشم های تو / افتادن باشد .....
در ویتنام ِ تـــــــــــــــنت عاشقت شدم
وقتی که دست هایت / خط ِ مقدم ِ / لمسیدنم شد
چشم هایت / ما فوقم بود / که از او دستور میگرفتم
لب هایت / تا دندان مسلح بود
که پناه میگرفتم / در خاکریز ِ سینه هایت
بگذار تمام دنیای اطراف / مشکلاتشان را با گفتمان حل کنند پرچم سفید ِ دامنت هم / بالا بیاید من از چشم های تشنه ات دستور میگیرم
بگذار صحرایی ترین دادگاه را / تشکیل دهند
آلکاتراس اگر آغوش توست
انفرادی ترین سلول هایش برای من
ترجمه : هــــومن شریـــفی


behnam5555 07-18-2014 04:10 PM


چندتا جمله ی بسیار زیبا...( با ترجمه )
Learn as if you were to live forever live as if you were to die
tomorrow
بياموزي جوري كه هميشه زنده اي و زندگي كن جوري كه فردا خواهي مرد.

The only place where success comes before work is in a dictionary
در تنها جايي كه موفقيت را قبل از تلاش كردن مي توان يافت فرهنگ لغات است.

never fail are those who never try The only people who

تنها كساني هيچوقت شكست نمي خورند كه چيزي را تجربه نمي كنند.
The world is always ready to receive talent with open arms
دنيا همواره با آغوش باز پذيراي استعدادهاي تازه است.


Ever tried. Ever failed. No matter. Try again fail again. Fail better
هيچوقت از ترس شكست خوردن از امتحان كردن خودت را محروم نكن.

I like it. I do it. That's my code
اين كارو دوست دارم، پس اين كارو مي كنم اين تكيه كلام من.
« آلن دلون »

Be not afraid of going slowly. Be only afraid of standing still
از اينكه يواش يواش جلو ميري نترس از اون بترس كه اصلا حركت نكني.

Knowledge is power
توانا بود هر كه دانا بود.

behnam5555 07-18-2014 04:11 PM


یه داستان بی نظیر !

Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... who arranged a running competition.
روزي از روزها گروهي از قورباغه هاي کوچيک تصميم گرفتند که با هم مسابقه ي دو بدند .
.The goal was to reach the top of a very high tower
هدف مسابقه رسيدن به نوک يک برج خيلي بلند بود .
A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants...
... The race began
جمعيت زيادي براي ديدن مسابقه و تشويق قورباغه ها جمع شده بودند ...مسابقه شروع شد ....
Honestly,no one in crowd really believed that the tiny frogs would reach the top of the tower.
راستش, کسي توي جمعيت باور نداشت که قورباغه هاي به اين کوچيکي بتوانند به نوک برج برسند .
You heard statements such as :
شما مي تونستيد جمله هايي مثل اينها را بشنويد:
"Oh, WAY too difficult!!"
" اوه,عجب کار مشکلي!!"
"They will NEVER make it to the top."
" اونها هيچ وقت به نوک برج نمي رسند ."
: or
يا :
"Not a chance that they will succeed.The tower is too high !
"هيچ شانسي براي موفقيتشون نيست.برج خيلي بلنده !
The tiny frogs began collapsing. One by one ...
قورباغه هاي کوچيک يکي يکي شروع به افتادن کردند ...
Except for those, who in a fresh tempo, were climbing higher and higher...
بجز بعضي که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر مي رفتند...
The crowd continued to yell, "It is too difficult!!! No one will make it !
جمعيت هنوز ادامه مي داد,"خيلي مشکله!!!هيچ کس موفق نمي شه !
..." More tiny frogs got tired and gave up
و تعداد بيشتري از قورباغه ها خسته مي شدند و از ادامه دادن منصرف ...
But ONE continued higher and higher and higher...
ولي فقط يکي به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر ....
! This one wouldn't give up
اين يکي نمي خواست منصرف بشه !
At the end everyone else had given up climbing the tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort, was the only one who reached the top !
بالاخره بقيه ازادامه ي بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زياد تنها کسي بود که به نوک رسيد !
THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to know how this one frog managed to do it ؟
بقيه ي قورباغه ها مشتاقانه مي خواستند بدانند او چگونه اين کا ر رو انجام داده؟
A contestant asked the tiny frog how he had found the strength to succeed and reach the goal ؟
اونا ازش پرسيدند که چطور قدرت رسيدن به نوک برج و موفق شدن رو پيدا کرده؟
It turned out...
و مشخص شد که...
That the winner was DEAF !!!
برنده ي مسابقه کر بوده!!!
The wisdom of this story is : Never listen to other people's tendencies to be negative or pessimistic.... because they take your most wonderful dreams and wishes away from you -- the ones you have in your heart! Always think of the power words have. Because everything you hear and read will affect your actions!
نتيجه ي اخلا قي اين داستان اينه که :
هيچ وقت به جملات منفي و مأيوس کننده ي ديگران گوش نديد... چون اونا زيبا ترين رويا ها و آرزوهاي شما رو ازتون مي گيرند--چيز هايي که از ته دلتون آرزوشون رو داريد ! هيشه به قدرت کلمات فکر کنيد. چون هر چيزي که مي خونيد يا ميشنويد روي اعمال شما تأثير ميگذاره
Therefore
پس
... ALWAYS be
هميشه....
POSITIVE!
مثبت فکر کنيد !
And above all
و بالاتر از اون
Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill your dreams!
کر بشيد هر وقت کسي خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهيد رسيد !
Always think:
و هيشه باور داشته باشيد :
God and I can do this
من همراه خداي خودم همه کار مي تونيم بکنيم
Pass this message on to 5 "tiny frogs" you care about.
اين متن رو به 5 تا "قورباغه کوچولو" که براتون اهميت دارند بفرستيد .
Give them some motivation!!
به اون ها کمي اميد بديد !!
Most people walk in and out of your life......but FRIENDS leave footprints in your heart
آدم هاي زيادي به زندگي شما وارد و از اون خارج ميشن... ولي دوستانتون جا پا هايي روي قلبتون جا خواهند گذاشت

behnam5555 07-18-2014 04:13 PM


آنان که گذشته خويش را به ياد نمی آورند

ناپلئون می گه:
«حرفی رو بزنيد که بتونيد اون رو بنويسيد
و چيزی رو بنويسيد که بتونيد که اون رو امضا کنيد
و چيزی رو امضا کنيد که بتونيد بهش عمل کنيد»
حتما تابحال دقت کرديد که بيشتر مشکلات ما از حرفهای نابجای ما شروع می شه و شايد اگه رو اين موضوع تمرکز بيشتری داشته باشيم بشه خيلی از مشکلاتمون رو حل کنيم.
و يه جمله زيبای ديگه:
«آنان که گذشته خويش را به ياد نمی آورند محکوم به تکرار آن هستند»
«سانتيانا»




farzanehr 07-19-2014 12:09 AM

لبخند بزن
 
پرستاران بیمارستان ” هاندان ” در شمال چین با روشی جالب برای لبخند زدن آموزش می بینند.
در میان دندان های این پرستاران یک چوب باریک (غذا خوری) گذاشته می شود تا عضله صورت آنها فرم لبخند به خود بگیرد.
این کار به دفعات در طی هفته برای تمرین عضلانی صورت لبخندی به پرستاران انجام می شود تا در مواجهه با بیماران لبخند را فراموش نکنند.

لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند…!
لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.
لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.
لبخند بزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی وهنوزفرصت برای جبران مافات داری
مرده هایی هستندآرزوی بازگشت به زندگی رادارندتاعمل صالحی انجام بدهند..اما هیهات!
لبخندبزن: چون تو”خدا”را داری و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی
کسانی هستندکه برای گاو سجده میکنند.
لبخندبزن: چون تو”خودت هستی..
وخیلی ها آرزو دارند که چون”تو”باشند.
:لبخندبزن..وهمیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا راشاکرباش وقناعت پیشه کن وبر تقدیر و مقدرات راضی و تسلیم باش..وهمیشه فرهنگ لبخند را درمحیط زندگی خودت منتشرکن

behnam5555 07-19-2014 12:54 PM


فولكلور يا فرهنگ مردم در گذشته دور

http://iketab.com/Attach/SMMPBPages/...81498e4e60.jpg
نخستين بار« آمبرو از مورتن »ambroise morton در 1885 ميلادي آثار باستان و ادبيات توده را folk-iore ناميد يعني دانش عوام. در آلمان و هلند و كشورهاي اسكانديناوي لغت volkskunde معادل آن را پذيرفتند ، اما در كشور هاي لاتيني زبان ابتدا مقاومت بيشتري نشان دادند و پس از كشمكشها و وضع لغات ديگر، بالاخره به اين نتيجه رسيدند كه فولكلور جامع ترين لغتي است كه شامل تمام دانش عوام ميشود و مشتقات اين لغت را نيز وارد زبان خود كرده اند.
بموجب تعريف سن تيو( saint yves ) فولكلور به مطالعه زندگي توده عوام در كشورهاي متمدن مي پردازد. زيرا در مقابل ادبيات توده ، فرهنگ رسمي و استادانه اي وجود دارد به اين معني كه مواد فولكلور در نزد مللي يافت مي شود كه داراي دو پرورش باشند:
يكي مربوط به طبقه تحصيل كرده و ديگري مربوط به طبقه عوام . مثلا در هند و چين فولكلور وجود دارد اما نزد قبايل وحشي استراليا كه نوشته وكتاب ندارند فولكلور يافت نمي شود .
زيرا كه همه امور زندگي اين قبايل مربوط به علم نژاد شناسي است. نژاد شناسي نه تنها و ضع سياسي و مذهبي و عادات و اخلاق آنها را ضبط مي كند ، بلكه مثلها ، ترانه ها، قصه هاو افسانه هاي آنها را نيز جمع آوري مي نمايد.
فولكلور نزد قبايل بدوي وجود ندارد چنانكه در ملتي كه همه افراد آن داراي پرورش عالي معنوي بوده و از اعتقاد به اوهام و خرافات بر كنار باشند نيز يافت نخواهد شد . ولي چنين ملتي تا كنون وجود نداشته است.
بطور اجمال فولكلور آشنايي به پرورش معنوي اكثريت است در مقابل پرورش مردمان تحصيل كرده در ميان يك ملت متمدن .
امروزه فولكلور توسعه شگفت آوري بثمر رسانيده، ابتدا محققين فولكلور فقط ادبيات توده مانند: قصه ها، افسانه ها، آوازها، ترانه ها، مثلها، معماها، متلكها و غيره را جستجو ميكردند. كم كم تمام سنتهايي كه افواها آموخته مي شود و آنچه مردمان در زندگي خارج از دبستان فرا مي گيرند جزو آن گرديد .
چندي بعد جستجو كنندگان اعتقادات و اوهام ، پيشگويي راجع به وقت نجوم ، تاريخ طبيعي، طب و آنچه دانش توده ناميده ميشد مانند گاهنامه ،سنگ شناسي، گياه شناسي، جانور شناسي و دارو هايي كه عوام به كار مي برند را به اين علم افزودند.
سپس اعتقادات و رسومي كه وابسته به هر يك از مراحل گوناگون زندگي مانند :تولد، بچگي، جواني ،زناشويي، پيري ، مراسم سوگواري، جشنهاي ملي و مذهبي و عاداتي كه مربوط به زندگي عمومي مي شود ، از جمله تمام پيشه ها و فنون توده جزء اين علم به شمار آمد ، زيرا هر پيشه اي ترانه ها و اوهام و اعتقادات مر بوط به خود را دارد مثلا فولكلور شكار يا ماهيگيري جدا ست و هر شغلي ممكن است نزد محقق اين فن بايگاني عليحده داشته باشد.
همچنين كتابهايي كه از دست توده مردم بيرون آمده مانند: بهرام و گلندام، خاله سوسكه، عاق والدين و غيره بايد جمع آوري و مطابق تاريخ طبقه بندي شود.
هنر و ادبيات توده به منزله مصالح اوليه بهترين شاهكارهاي بشر بشمار ميايد، بخصوص ادبيات و هنرهاي زيبا و فلسفه و اديان مستقيما از اين سرچشمه سيراب شده و هنوز هم مي شوند. اين سرچشمه افكار توده كه نسلهاي پياپي همه انديشه هاي گرانبها و عواطف و نتايج فكر و ذوق و آزمايش خود را در آن ريخته اند گنجينه زوال ناپذيري است كه شالده آثار معنوي و كاخ باشكوه زيباييهاي بشريت به شمار مي آيد.
ترانه هاي عاميانه، آوازها و افسانه ها نماينده روح هنري ملت ميباشد ، و فقط از مردمان گمنام و بيسواد به دست مي آيد . اينها صداي دروني هر ملتي است و در ضمن سرچشمه الهامات بشر و مادر ادبيات و هنر هاي زيبا محسوب مي شود . به همين مناسبت امروزه در كشور هاي متمدن اهميت خاصي براي فولكلور قائل مي باشند.
شايد ايراني تحصيل كرده بزندگي اجتماعي اروپائيان بيش از وطن خود آشنا باشد، در اينحال چگونه ميتواند اظهار وطن پرستي بكند؟ و حال آنكه از رموز زبان ، ترانه ها، قصه ها، اعتقادها ، اندوه و شادي و بطور خلاصه از زندگي مادي و معنوي هم ميهنان خود آگاه نيست و نمي تواند با آنها همدردي داشته باشد و يا درد هاي آنان را چاره كند.
كم كم در همه جا تاريخ تمدن جانشين تاريخ رسمي سياسي و جنگي شده است و در هر دوره شمه اي از وضع علوم و هنر هاي زيبا و ادبيات را مينگارند. اكنون موقع آن رسيده است كه تاريخ شامل عادات و رسوم زندگي توده بانضام ترا نه ها و اوهام و افسانه هاي هر دوره اي باشد . بايد تاثر ملت را تا هر زمان تعيين كرد تا مقاومت توده در مقابل كش مكش ها و شركت او در بهبود وضع عمومي آشكار گردد بطور خلاصه بايد گروه نياكان گمنام هر ملتي با اندوه و شادي و بد بختيها و سستيها و كوششها و فداكاري هايش جلو او مجسم بشود.
قسمت عمده زندگي روزانه ما از عاداتي كه به ارث برده ايم تشكيل يافته و سرچشمه آن ها ملي نيست بلكه بشري مي باشد ، زيرا مظاهرات گوناگون زندگي توده حاكي از عموميت و قدمت است .
اين عادات هر جا كه بشر است خود نمايي ميكند و ميتوان حدس زد كه تمام آنها از ابتداي بشريت آغاز ميشود و يا لااقل مربوط به دوره هاي بسيار باستاني است . افزارهاي يكسان كه در مناطق گوناگون پيدا شده نه تنها دليل ارتباط اقوام است بلكه مؤيد اين نظر مي شود كه همه آنها از افزار هاي ما قبل تاريخ منشعب شده است . ( همان كهن الگوهاي مد نظر كارل يونگ در روانشناسي و يا بهتر بگوييم فلسفه تحليلي اسطوره ها ).
آداب و رسوم نيز از همين قرار است . خوشامد گفتن به كسي كه عطسه ميكند در همه سرزمينها و بين تمام قبائل مرسوم مي باشد. آتش كردن بوسيله سايش چوب در سر تاسر زمين معمول بوده . ادبيات توده چه از حيث موضوع قصه ها و ترانه ها و چه از جنبه هاي ديگر عموميت محصول زندگي توده را ميرساند . اغلب در كشور هاي دور ازهم كه بهيچ وجه وسيله ارتباط بين افراد آن وجود نداشته اشعار عاميانه اي هست كه از حيث مضمون و آهنك همانند ميباشد.
اسنادي در دست هست كه آدم عصر حجر مي رقصيده ، آيا مي توانيم مدعي بشويم كه شبها در كنار آتش قصه نمي گفته يا آواز نمي خوانده است؟
از مقايسه تمام قصه هاي ملل گوناگون كه در سر تا سر زاد بوم نژاد هند و اروپايي و همچنين ميان نژادهاي سرخ وسياه رواج دارد چنين بر ميايد كه بسياري از آنها با جزئي تغيير در همه جا يافت مي شود/ چوپان اسكاتلند ، ماهيگير جزيره سيسيل ، دايه ايراني ، موجيك روسي ، برزگر هندي و شتر چران بربر كه همه آنها بيسواد و نادان هستند و هرگز راجع يكديگر چيزي نشنيده اند يك وجه مشترك دارند و آن عبارت از قصه هاي عجيب و يا خنده آوري است كه گاهي ساختمان ظاهري آنها فرق مي كند ولي موضوع آنها همه جا يكي است.
مثلا قصه « ماه پيشاني» ايراني با جزئي تغيير نزد فرانسوي ها ، آلماني ها و ايرلندي ها وجود دارد و از حيث موضوع با قصه نروژي نزديكتر مي باشد. اين اختلاف كوچك در مضموم يك قصه از نواحي مختلف يك كشور جمع آوري شود نيز مشاهده مي گردد .
به همين مناسبت چنين تصور كرده اند كه تركيب اوليه ترانه ها و قصه ها و اعتقادات بشر به زماني ميرسد كه خانواده هاي گوناگون اين ملل با هم ميزيسته و هنوز از يكديگر جدا نشده بوده اند.
آنچه در باره قصه ها گفته شده در باره اعتقادات و رسوم ديگر نيز صدق ميكند. شالوده مشترك مذاهب اوليه و پرسشهاي توده بطور خلاصه از سه سرچشمه ناشي ميشود:
پرستش مردگان، پرستش طبيعت و موجودات آن ، رسوم و جشنهاي موسمي كه مربوط به پيوند بين انسان و طبيعت مي شود ، رابطه ميان ستارگان و فصلهايي كه از تأ مل احوال ملل گوناگون در طبيعت به دست آمده است .
از اين رو عادات و آداب و اعتقادات ما نه تنها از جانب پدر و يا كسانيكه در سرزمين هم نژاد نياكان ميزيسته اند به ما رسيده بلكه از تمام نژادهاي ديگر اين عادات و اعتقاد ها را گرفته ايم . فولكلور دشمني با بيگانگان را زائل مي كند و همبستگي نژاد بشر را نشان مي دهد از اين قرار اساس زندگي توده عموميت دارد ولي مطلب مهم ديگر اينست كه اين اساس مشترك به زمانهاي ما قبل تاريخ ميرسد.
چنانكه ملاحضه مي شود فولكلور علم نوزادي است ، ولي جمع آوري مصالح آن بسيار لغزنده و دشوار مي باشد زيرا اين گنجينه فقط از محفوظات اشخاص بي سواد و عامي به دست ميايد و وابسته به پشتكار و همتي است كه اهالي تحصيل كرده يك ملت از خود نشان بدهند . زيرا هر گاه در جمع آوري آن مسامحه و غفلت بشود بيم آن مي رود كه قسمت عمده فرهنگ توده اي فراموش گردد. اين جنبش در ايران پس از چاپ كتاب« نيرنگستان» 1312 آغاز شد، و معلوم نيست به چه علت كتاب نامبرده توقيف گرديد ولي زمامداران وقت متوجه شدند كه از اين راه مي توانند وسيله نمايشي فراهم بياورند و در همان دوران اسم بكر « مردم شناسي» اختراع شد ، موزه اي با اين نام گشايش يافت كه بر اشخاص بي سابقه پيدا نيست مقصود موزهETHNOGRAPHIE ياSOCIOLOGIE ياant hropologie ويا اداره جاسوسي است.
متاسفانه اين تقليد هم مانند همه تقليد هاي بي اساس كه ............. انجام گرفت به صورت كاريكاتور وازده اي از آب در آمد. يعني مقداري البسه و اشياء فراهم شد و بدون رعايت اصول museographi مرتب گرديد . بطوريكه تماشا كننده بي آنكه رابطه اين اشياء و افزار و اشخاصيكه در زمان و مكان معيني آنرا به كار مي برده اند در يابد و يا دنباله تحولات مادي و معنوي آنرا درك كند، مشتي اشياء و افزار و جامه هايي را درهم و برهم در آنجا مي بينيد. از اين گذشته موزه نامبرده فاقد بسياري از آلات و افزار كار و اسباب بازي و پيرايه و طلسم و غيره مي باشد كه جمع آوري آنها كار بسيارآسان و با مخارج كم ميسر بوده است .
بر عكس به معرض نمايش گذاشتن لباس سلاطين قاجاريه و يا لباسهايي كه بموجب دستور زري آن جداگانه در ولايات خريداري و به تقليد لباس مردمان بومي دوخته شده بيشتر بدرد موزه بالماسكه ميخورد.

http://iketab.com/Attach/SMMPBPages/...3ea33c7c7e.jpg
مقداري اسناد گرد آمده كه به نظر ميايد بيشتر از لحاظ رفع تكليف جمع آوري شده باشد و كاملا فاقد ارزش علمي است .به اين معني كه بخشنامه هايي به فرهنگ استانها فرستاده شد و از رؤساي فرهنگ محل هر كدام جديت بيشتري به خرج داده اند بعنوان تكليف در دبستانها از شاگردان تقاضاي قصه وافسانه كرده اند و به اين ترتيب اسناد جمع آوري شده است . ولي آنهايي كه به علت سهل انگاري از اين اقدام غفلت ورزيده اند حتي براي نمونه كوچكترين اثري از فولكلور ناحيه خود نفرستادند . به طوري كه از بسياري جاها و حتي از استانهاي بزرگ هيچ سندي در دست نيست .
گرچه اين اسناد ارزش علمي ندارد يعني اغلب بدون تاريخ است و نويسنده ويا گوينده اصلي آنها معلوم نيست و لغات محلي به طور دقيق ضبط نشده و نقص هاي ديگر. معهذا بعضي از آنها قابل استفاده و براي مطالعات بعدي كمك گرانبهايي بوده است . بدبختانه در موزه بسياري از اين اسناد گوناگون را كه روي كاغذهاي بي قواره بوده يكنفر كه البته آشنايي به تمام زبانهاي بومي نداشته پاكنويس كرده و اصل سند از بين رفته ، بعلاوه بسياري از اين اسناد دست اشخاص متفرقه افتاده و مفقود گرديده است.( از جمله مجموعه گرانبهايي كه يكي از معلمين يزد فراهم كرده بود) آنچه از اين اسناد استفاده شده بعضي دو بيتي ها و چند قصه است كه به صورت ادبي در آمده و حتي در آنها دخل و تصرف شده است.
البته ايرادهاي بيشتري باين بنگاه وارد مي باشد كه از موضوع ما خارج است. اما مطلبي كه مهم است اينكه عجالة براي جمع آوري آثار و فرهنگ توده يك مركز وجود دارد كه هرگاه اصلاحات اساسي در آن شود ممكن است بعدها صورت جدي و علمي به خود بگيرد .
تا كنون تحقيقاتي كه درباره فولكلور ايران انجام گرفته بسيار محدود و ناقص مي باشد ، چون به هيچ وجه متكي به روش دقيق علمي نبوده است . فقط مي توان از آن بعنوان طرح مقدماتي كار جدي و علمي استفاده كرد. در اين زمينه كتابها و رساله هاي بيشماري كه در كشور هاي متمدن ديگر وجود دارد راهنمايي گرانبهايي خواهد بود.
آنچه به زبان فارسي به چاپ رسيده عبارتست از:
ژو كورسكي، نمونه آثار ملي ايران ،پترزبورگ،1902
ا.كريستي، مجموعه قصه هاي فارسي، كوبنهاون1918
ه.ماسه قصه هاي فارسي، پاريس1925
گالونو، زورخانه، لنينگراد1927
گالونو،پيلوان كچل،لنينگراد1928
گالونو، خيمه شب بازي، لنينگراد،1929
ص. هدايت، اوسانه1310-نيرنگستان1312
كوهي كرماني ،هفتصد ترانه، چهارده افسانه1314
مجله موسيقي سال اول 1318 شماره هاي 6-7-8
اسناد چاپ نشده كه در اين موضوع وجود دارد عبارتست از پرونده هاي موزه مردم شناسي و پرونده هاي قصه متعلق به آقاي صبحي مهتدي .
بزبان خارجه جامعترين كتابي كه تاكنون راجع به فولكلور ايران نوشته شده تأليف آقاي هانري ماسه است كه تقريبأ تمام نيرنگستان و اوسانه و چهارده افسانه كوهي با اسناد و شواهد ديگري كه به دست آورده و يا از روي سفر نامه هاي اروپائيان كه به ايران آمده اند ياداشت كرده در دو جلد به چاپ رسانيده است.
خانم دونالسون در the wildrue چاپ1938 فولكلور ايران را بيشتر از لحاظ اسلامي تحت مطالعه قرار داده اند و با وجود اينكه از نيرنگستان اقتباس كرده اند گويا به عمد اسم آن را از قلم انداخته اند فقط در يكجا (173ص) اين كتاب را «نارنجستان» مينامند. مطالعات ديگر راجع به فولكلور ايران از اين قرار است:
بريكتو، قصه هاي فارسي، لييژ 1910
لوريمر،قصه هاي فارسي، لندن 1919
راما سكوويچ ، دو بيتي هاي ملي فارسي ،پترو گراد،19116-29
زاروبين، فولكلور و افسانه هاي بلوچ،لنينگراد،1930-32
كريستنسن، قصه هاي فارسي، ينا1939
بغير از تحقيقات علمي كه برخي از ايرانشناسان درباره بعضي اززبان هاي بومي ايران كرده اند مقالات ديگري درباره فولكلور ايران وجود دارد كه از ذكر آنها چشم پوشيديم. ونيز تحقيقات آقاي لسكو راجع به فولكلور كردها و بلدريف در باب فولكلور تاجيك ها را مي توان در رديف فولكلور ايران بشمار آورد.
پس چنانكه ملاحظه مي شود نسبت به تحقيقاتي كه حتي در كوچكترين نواحي بلغارستان يا قفقاز يا هندوستان در باره فولكلور انجام گرفته تحقيقات راجع به فولكلور ايران بسيار ناچيز است. مثلا در سر تا سر روماني يك دهكده هم پيدا نمي شود كه تمام ترا نه هاي عاميانه آنجا ياداشت نشده و آهنگ آنها را به نت موسيقي ننوشته باشد. يا در كشور ايرلند تا كنون كاغذهايي كه روي آنها اينگونه آثار را جمع كرده و نوشته اند به شصت خروار رسيده است .بديهي است كه آثار فرهنگ توده ايراني اگر جمع شود از اين مقدار بيشتر خواهد بود.
گرچه سرزمين ايران در اين زمينه از خيلي جاهاي ديگر بيشتر مايه دارد ولي اين گنجينه هنوز دست نخورده مانده است ، و هر گاه اقدام فوري و جدي در اين راه انجام نگيرد ممكن است قسمت عمده فولكلور آن از بين برود.چنانچه در اثر فقر و گرسنگي كوچ دادن و تحت قاپو كردن ايلات و سهولت وسايل حمل و نقل و تغييرات و تحولاتي كه به سرعت در جامعه انجام ميگيرد بسياري از عادات و رسوم دهات و ايلات دور دست فراموش شده است و اگر امروز با تمام وسائل جمع آوري نشود ديري نمي كشد كه بسياري از اين گنجينه هاي ملي را از دست خواهيم داد.


م:پرشیان بوک


behnam5555 07-19-2014 01:02 PM


کنم از شام تا سحر فریاد

کنم از شام تا سحر فریاد
کس بدادم نـــمیرسد صد داد

گه ز نازم کشد گه از غمزه
هر زمان شیوه‌ای کند بنیــــاد

میکشد لطفش، آه ازین جادو
میبرد دستش، آه ازین جلاد

همه دیوانه پیش او عاقل
همه شاگرد پیش او استاد

سرّ عشق ار چه گفتنی نبود
گفتم این رمز هر چه بادا باد

اینت از عادت مُسلمانی
روزی هیچ کافری مکناد

هجر بس نیست وصل غیرم کشت
رضیا مرگ تو مبارک باد

رضی‌الدین آرتیمانی




behnam5555 07-19-2014 01:05 PM



اکنون ساعت 06:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)