ابر چشمانم اگر قطره چنین خواهد ریخت
بوالعجب دارم اگر سیل به دریا نرسد |
خیال حوصله بحر میپزد هیهات
چه هاست در سر این قطره محال اندیش |
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی |
ای غم بــگو از دسـت تو آخر کــجا باید شدن در گوشـه میخــانه هــم ما را تــو پیــــدا میکنی |
پير ميخانه چه خوش گفت به دردي كش خويش
كه مگو حال دل سوخته با خامي چند |
ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است نه در مسجد گذارندم که رند است نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است بجوئید ای عزیزان کین کدام است ... |
اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به من نگفتم جناب حافظ گفته بدل نگیر امیدخان |
عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهی
عشق آن است که صد دل به یک یلر دهی |
سلام بر شیراز
به حافظیه به سعدی و قصر دشت سلام به شهر شعر و حکایت و سرگذشت سلام |
چه گویم من ز قصر دشت شیراز بهشتی باشد اندر دشت شیراز |
اکنون ساعت 07:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)