ای که چو شکل خوشت آراستند
فتنهی ارباب نظر خواستند قد تو سرویست بهشتیچمن روی تو شمعیست بهشتانجمن |
نوید نامه ات ای سرو سایه پرور من
بگو بیا که نسیم بهار را مانی |
یکدمی دیگر برین تشنیع راند
باز داودش به پیش خویش خواند گفت چون بختت نبود ای بختکور ظلمت آمد اندک اندک در ظهور |
رونق عهد شبیب است دگر بستان را
می رسد مژده کل بلبل خوش الحان را |
ای تهیدست رفته در بازار
ترسمت پر نیاوری دستار |
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ورنه هزگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی |
یکی را زشتخوئی داد دشنام
تحمل کرد و گفت ای خوبفرجام بتر زانم که خواهی گفتن آنی که دانم عیب من چون من ندانی |
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی |
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جـبین
در یکـتای کـه و گوهر یک دانه کیسـت |
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد |
اکنون ساعت 09:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)