اگه همینجور آب تو حیاط باز بمونه حیاتمون به مشکل بر میخوره
کتاب میخ ژله |
تو هیچ کتابی ننوشته ژله رو با میخ بخورین.
مغز منگنه فرار |
دلیل فرار مغزها منگنه کردن نیست
اتهام متهم گناهکار |
اتهام تا ثابت نشود نمی توان متهم را گناهکار دانست/خالق/مرد/زن/
|
خداست كه خالق مرد و زن هست .
گل / ريسه / شادي |
وقتی از شادی ریسه میره چهره ش مثل گل زیبا میشه
لبو شامپو گردو |
معجون لبو وگردو معرکه شامپویی می شه
|
سالک/ راه/بی راه/////////////////معذرت بازم فراموش
|
سالک راه و بیراه رو از هم تشخیص میده
قانون اعدام قصاص |
خیلی وقتها قصاص واعدام قانون خوبی نیست!
نردبام ،گاندی،هوگو چاوز |
هوگو چاوز از رو نرده بام افتاد رو گاندی
قلیون عینک عصا |
قليون براي پير مرداي عينكي و عصا بدسته
تگرگ - تقويم - گيتار |
در تقويمم تگرگ را با خريد گيتارم برنامه ريزي كردم
كلافه/كچل/طنز پرداز |
کچل طنز پرداز کلافه شد
کاموا گربه سبد |
آدم از ديدن قيافه اون طنز پرداز كچل كلافه مي شه ...
خوشحال / نامه / سرنوشت |
با دیدن نامه خوشحال شد که سرنوشتش عوض میشه
کاموا گربه سبد |
بازي گربه تو سبد كاموا خيلي قشنگه .
شكستن / سرمست / سكوت |
سر مست شکستن خویش شدیم /ای دوست زسکوت دل ریش شدیم
|
بازم/اب/اینه/زیبایی
|
پس كلماتتون كو ؟
|
اب/اینه/زیبایی
|
آب مثل آيينه نشون دهنده زيبايي انسانهاست .
تحمل / چشم براه / قاصدك |
اگر منتظر وچشم به راه قاصدک هستی باید تحمل داشته باشی/پری /دریا/بادبان/
|
با برافراشته شدن بادبان كشتي پري دريا نمايان شد .
قندان / گواهينامه / صندلي |
راننده گواهینامه 60تومانی به جای نشستن روی صندلی ماشین باید بشینه توی قندان/موج مرد /دریا
|
موج هاي دريا مرد رو به ساحل كشوند .
سيب / ابر / چمن |
نیوتن روی چمن زیر درخت سیب نشسته لیک به لکه ابر بالای سرش خیره بود/کوه/برف/.بهمن/
|
بهمن از فرود یه گلوله برف کوچیک از روی کوه شروع میشه
سپهسالار پدر سالار زن ذلیل |
باور کن سپهسالار /پدرسالار/وهمه مردها زن ذلیل تشریف دارند/اسمان/اسمانی/زن
|
نقل قول:
تو آسمون نگاه کن یه زن آسمانی هم نیست:p لیوان قوری کاسه |
چای قوری را توی لیوان می خوری یا کاسه/مروارید /دریا/زن
|
بعضی زنها یه دریا مروارید دارن بازم میگن کمه:p
شطرنج اسب رخ |
در بازی شطرنج حرکت اسب و رخ مثل هم نیست.
بیمار ماه فضانورد |
تو بازی شطرنج اسب رخ رو کیش کرد.
گردبند-یال-فرچه |
شطرنج بلد نیستم ولی سوار اسب می تازم تا رخ یار را ببینم/تفنگ /بمب/مرد
|
تفنگ مرد مثل یک بمب عمل می کرد
قیچی-موبایل-نیمکت |
قیچی برای چیدن نیمکت برای نشستن موبایل برای شنیدن/بنفشه/زیبا/غمگین
|
گل بنفشه مانند زیبا روی غمگینی پژمرده شده بود.
موش بستنی فرش |
از ترس از موش بستنی رو روی فرش ریختم
حوله-عکس-قاشق |
موش امد بستنی بخورد فرش وکثیف کرد/شیخ/شهر منبر
|
اکنون ساعت 05:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)