در نمیگيرد نياز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنينان بخت برخوردار داشت |
تا دل هرزه گرد من رفت بچین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند |
دريغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
بسی شدم به گدايی بر کرام و نشد |
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند |
ديده دريا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر اين کار دل خويش به دريا فکنم |
من که سر در نیارم بدو کون
گردنم زیر بار منت اوست |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از اين طرفهتر برانگيزد |
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی |
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است |
اکنون ساعت 10:09 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)