چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریاچه موج خون فشان دارد // خ |
خرامان خرامان امدم
در سكوت و در شب زمانم را نگاه داشتم تا سايه ام نيز با تو همرا گردد ژ بده |
تا بود نسخه عطری دل سودازده را
از خط غالیه سای تو سودای طلبیم ظ |
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد ط |
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد ق |
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه ای چند بر آمیز به دشنامی چند ن |
نه رازش می توانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید با وی ر |
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری چشم تو گریانم چو شمع غ |
چه علاقه ای داری شما به غ ؟
غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد // گ |
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارند پ |
اکنون ساعت 07:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)