من اين مراد ببينم به خود که نيم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی |
ياد باد آن كو به قصد خون ما
زلف را بشكست وپيمان نيز هم |
می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجويی
اين گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگويی |
يارب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد كه ازو خصم به دام امد ومعشوقه به كام |
مجوی عيش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف اين سر خم جمله دردی آميز است |
تا چند همچو شمع زبان آوري كني
پروانه مراد رسيد اي محب خاموش |
شرم از آن چشم سيه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او ديد و در انکار من است |
تا چه كند با رخ تو دود دل من
آينه داني كه تاب آه ندارد |
دل و دينم دل و دينم ببردهست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش |
شده ام خراب و بدنام و هنوز اميدوارم
كه به همت عزيزان برسم به نيك نامي |
اکنون ساعت 11:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)