مي خواه و گل افشان شو از دهر چه مي جويي
اين گفت سحرگه گل بلبل تو چه مي گويي // ر |
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه امده ایم ی |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستاران را چه شد // ک |
کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم ن |
ندارم به جز دل مکانی برایت
اگر عیب این خانه تنگی نباشد // آ |
آلوده ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه
کآن عنصر سماحت بهر طهارت آمد ب |
به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد // م |
مردمی کرد و کرم لطف خدا داد به من
کآن بت ماهرخ از راه وفا باز آمد ت |
تن آدمی شریف است ، به جان آدمیت.
نه همین لباس زیبا ست ، نشان آدمیت // ه |
هر چند ما بدیم تو مارا بدان مگیر
شاهانه ماجرای گناه گدا بگو س |
اکنون ساعت 09:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)