ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش ،بی یار مهیا نشود یار کجاست ؟ // ل |
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو دادی طلبیم ش |
شده ام خراب و بد نام و هنوز امیدوارم
که به همت عزیزان برسن به نیک نامی // و |
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند پ |
پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند // گ |
گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد ز |
زندگی جز نفسی نیست غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس برگردد // ت |
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت ج |
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را // ف |
فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دهی تا کی
دمار از من برآوردی نمی گویی برآورم چ |
اکنون ساعت 07:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)