پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم برای تقدیم به عزیزانتان یا برای دل خودتان (http://p30city.net/showthread.php?t=1851)

passenger1358 11-04-2009 04:27 PM

جز درغم تو قدم نداریم غم دار تواییم وغم نداریم
درعالم اگرچه سست خیزی بر کوچگه رحیل تیزیم

passenger1358 11-04-2009 04:29 PM

جز درغم تو قدم نداریم غم دار تواییم وغم نداریم
درعالم اگرچه سست خیزیم بر کوچگه رحیل تیزیم
املا تصحیح شد

546382 11-04-2009 04:31 PM

شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش
مارا برای سوزو گداز آفریده اند

546382 11-04-2009 04:34 PM

شمع پس از کشتن پروانه گریست
قاتل از گریه بیجا گنهش پاک نشد

546382 11-04-2009 04:36 PM

شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید
آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را

dear59 11-04-2009 06:18 PM

خاطرم نیست تو از بارانی،
یا که از نسل نسیم؟
هر چه هستی گذرا نیست هوایت، بویت،
فقط آهسته بگو:
با دلم می مانی؟..

SonBol 11-05-2009 01:01 PM

عشق از من و نگاه تو تشکیل می‌شود
گاهی تمام من به تو تبدیل می‌شود
وقتی به داستان نگاه تو می‌رسم
یکباره شعر وارد تمثیل می‌شود
ای عابر بزرگ که با گامهای تو ...
از انتظار پنجره تجلیل می‌شود
تا کی سکوت و خلوت این کوچه‌های سرد
بر چشم های پنجره تحمیل می‌شود؟
آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل می‌شود؟
بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل می‌شود
آن روز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل می‌شود
(زهرا بیدکی)

Omid7 11-06-2009 11:27 AM


دل من دیر زمانی است که می پندارد
دوستی نیز گلی است
مثل نیلوفر و ناز
ساقه ترد و ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است آنکه روا میدارد
جان این ساقه نازک را
دانسته
بیازارد

در ضمیری که ضمیر من و توست
از نخستین دیدار
هر سخن هر رفتار
دانه هائی است که می افشانیم
برگ و باری است که می رویانیم
آب و خورشید و نسیمش (مهر)است
گر بدانگونه که بایست به بار آید
زندگی را به قشنگترین چهره بیاراید
آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف
که تمنای وجودت همه او باشد و بس
بی نیازت سازد از همه چیز و همه کس

زندگی گرمی دل های به هم پیوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست

در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز
عطر جان پرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز
دانه ها را باید از نو کاشت
آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان
خرج می باید کرد
رنج می باید برد
دوست می باید داشت

با نگاهی که در آن شوق بر آرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را
بفشاریم به مهر
جام دل هامان را
مالامال از یاری غمخواری
بسپاریم به هم
بسرائیم به آواز بلند
شادی روی تو
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه
عطر افشان
گلباران باد

//فریدون مشیری

SonBol 11-06-2009 11:53 AM

به پرستو، به گل، به سبزه درود
 
به پرستو، به گل، به سبزه درود
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه‌های شسته ، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید ، عطر نرگس ، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار

با همین دیدگان اشک‌آلود
از همین روزن گشوده به دود
به پرستو، به گل، به سبزه درود

به شکوفه، به صبح‌دم به نسیم
به بهاری که می‌رسد از راه
چند روز دگر به ساز و سرود

ما که دل‌های‌مان زمستان است،
ما که خورشیدمان نمی‌خندد،
ما که باغ و بهارمان پژمرد،
ما که پای امیدمان فرسود،
ما که در پیش چشم‌مان رقصید
این همه دود زیر چرخ کبود

سر راه شکوفه‌های بهار
گریه سر می‌دهیم با دل شاد
گریه‌ شوق با تمام وجود…

Omid7 11-06-2009 12:01 PM

صدایت می کنم امشب مرا از عمق دل بنگر
جوابم ده تو نجوا کن شود حالم از این بهتر
صدایت می کنم بشنو که من بی تو نمی مانم
بیا یارم تو خورشیدی که بی تو رنگ شب خوانم
صدایت می کنم بر گرد که تنها تو شدی یارم
بیا ای عشق نا فرجام به تو مدیون بد هکارم
صدایت می کنم شاید شوی یک لحظه مهمانم
در آن لحظه تو را گویم چه اندازه پریشانم
صدایت می کنم اما چرا چیزی نمی گویی
از این قلب پر از حسرت چرا مهرم نمی جویی
صدایت می کنم باز آ برس امشب به داد من
تمام خواستنی ها را تو از بر کن به یاد من
صدایت می کنم از دل تو هم امشب صدایم کن
تو مغروری غرورت را فقط امشب فدایم کن


اکنون ساعت 12:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)