و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست |
تو را به آينه داران چه التفات بود
چنين كه شيفته حسن خويشتن باشي (سايه) دكتر هوشنگ ابتهاج |
یار با ما بی وفایی می کند
بی دلیل از من جدایی می کند شمع جانم را بکشت آن بی وفا جای دیگر روشنایی می کند |
دل دادمش به مژده خجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست |
تا چـه بازی رخ نـماید بیدقی خواهیم راند
عرصـه شـطرنـج رندان را مجال شاه نیسـت |
تنها نه راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود |
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست |
تا بـه دامـن ننـشیند ز نسیمـش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیسـت |
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست |
تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی
صبا را گو که بر دارد زمانی برقع از رویت |
اکنون ساعت 09:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)