ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد |
شاهدان گر دلبری زین سان کنند زاهدان را رخنه در ایمان کنند |
زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت |
ما را به رندی افسانه کردند پیزان جاهل شیخان گمراه |
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بد نام شوی |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه میپنداشتیم |
حافظا باز نما قصه خونابه چشم
که برین چشمه همان آب روان است که بود |
امشب به غصه ی دل من گوش میکنی
فرذا چو قصه مرا فراموش میکنی |
امشب،شب من بوی خوش ماه گرفته
از بس غزلم چشم تو را زمزمه کرده ست |
نگارین روی و شیرین خوی و عنبربوی و سیمین تن
چه خوش بودی در آغوشم اگر یارای آنستی |
اکنون ساعت 06:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)