چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد |
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد |
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران |
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود |
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم |
بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز |
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران |
عشق بازی و جوانی وشراب لعل فام
مجلس انس وحزیف همدم وشرب مدام |
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد |
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت |
اکنون ساعت 04:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)