پروردگارا!!! بارالها! در پیشگاه تو ایستادهام، و دستهایم را به سوى تو بلند كردهام، آگاهم كه در بندگىات كوتاهى نموده و در فرمانبرىات سستى كردهام، اگر راه حیا را مىپیمودم از خواستن و دعا كردن مىترسیدم ... ولى … پروردگارم! آن گاه كه شنیدم گناهكاران را به درگاهت فرا مىخوانى، و آنان را به بخشش نیكو و ثواب وعده مىدهى، براى پیروى ندایت آمدم، و به مهربانىهاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم. و به وسیله پیامبرت كه او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى، و به وسیله برترین زن، و به فرزندانش، كه پیشوایان و جانشینان اویند، و به تمامى فرشتگانى كه به وسیله اینان به تو روى مىكنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را كه خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مىدهند، به تو روى مىآورم. پس بر ایشان درود فرست، و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار، و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده، پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مىشود قرار دادم اگر با این همه، خواستهام را رد كنى، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مىگردد، همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده، و آقایى كه از بندهاش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مىزند . واى بر من اگر رحمت گستردهات مرا فرانگیرد، اگر مرا از درگاهت برانى، پس به درگاه چه كسى روى كنم؟ اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى كه لغزش بندهاش را نادیده انگاشته و به او رحم كرده است. در این حالت نمىدانم كدام نعمتت را شكر گزارم؟ آیا آن هنگام كه به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشتههایم را بر من مىبخشایى؟ یا آن گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مىافزایى؟ پروردگارا! خواستهام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است كه: گناهان گذشتهام را بیامرزى، و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى، تا به لطف و مرحمتت از خطرات قیامت در امان باشم. |
|
|
آدم ها مثل کتاب هستند |
زندگي واژه اي گنگ !!!!!!! |
حرفهای قشنگ از بزرگان |
|
فرصت كم است! مگر عمر آدمى چند هزار سال است؟! چه زود هم مىگذرد مثل صفحات كتابى كه باد آن را ورق مىزند، آنهم كتاب كوچكى كه پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد … http://www.sheekh-3arb.net/islam/Lib...ent/item16.gif |
|
گفتگو با حضرت آدم! نامت چه بود؟ آدم فرزند؟ من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت محل تولد؟ بهشت پاك اینك محل سكونت؟ زمین خاك آن چیست بر گرده نهادی؟ امانت است قدت؟ روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك اعضاء خانواده؟ حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك روز تولدت؟ روز جمعه، به گمانم روز عشق رنگت؟ اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه چشمت؟ رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان وزنت ؟ نه آنچنان سبك كه پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك جنست ؟ نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا شغلت ؟ در كار كشت امیدم شاكی تو ؟ خدا نام وكیل ؟ آن هم خدا جرمت؟ یك سیب از درخت وسوسه تنها همین ؟ همین !!!! حكمت؟ تبعید در زمین همدست در گناه؟ حوای آشنا ترسیده ای؟ كمی ز چه؟ كه شوم اسیر خاك آیا كسی به ملاقاتت آمده؟ بلی كه؟ گاهی فقط خدا داری گلایه ای؟ دیگر گلایه نه؟، ولی... ولی چه ؟ حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟ دلتنگ گشته ای ؟ زیاد برای كه؟ تنها خدا آورده ای سند؟ بلی چه ؟ دو قطره اشك داری تو ضامنی؟ بلی چه كسی ؟ تنها كسم خدا در آ خرین دفاع؟ می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا |
اکنون ساعت 10:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)