لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد د |
در ازل پرتو حسنت ز تجلی در زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد // ت |
تا ز یادم برده ای از یاد عالم رفته ام هیچ کس جز غم نمی پرسد فراموش ترا ی |
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود گ |
گل در بر و می در کف و معشوقه به کامست سلطان جهانم به چنین روز غلامست! م |
ما شبی دست برداریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم! ل |
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم ب |
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر میکنند ف |
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
این کار خانه ایست که تغییر میکند ل |
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش ط |
اکنون ساعت 07:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)