یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا کنی ناشادم د |
دور از رخ تو دم بدم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت هر حرفی دلت خواست |
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پيغام وی |
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشددلبر و بایار وفادار چه کرد س ببخشید من حرف وگذاشتم چون مشاعره با حروف اتخابی هستش |
سايهای بر دل ريشم فکن ای گنج روان
که من اين خانه به سودای تو ويران کردم گ |
گفتی که ترا شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه ه |
هر چند که از آینه بی رنگ تر است
از ظاهر غنچه ها دلم تنگ تر است... // ن |
نه تنها مدح او گوید که عمریست به آباء و به اجدادش ثنا خوان ک |
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست ف |
فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم
بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم // ی |
اکنون ساعت 04:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)