شعر نو قبول نیست
یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر پرسوز ترین گدازه از عشق بگیر در هر نفسی که می تپی ای دل من یادت نرود اجازه از عشق بگیر |
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست |
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
جان به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
تا توانی دلی به دست اور
دل شکستن هنر نمی باشد |
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
تشنگان گر اب جویند از جهان
اب جوید هم به عالم تشنگان |
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست |
تا دم اخر دمی اخر بود
که عنایت با تو صاحب سر بود |
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست |
اکنون ساعت 08:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)