پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   استان کرمانشاه (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=162)
-   -   بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه (http://p30city.net/showthread.php?t=12348)

مهرگان 01-11-2014 10:06 PM

کلی آرزو کردیم که کلی برف بیاد دانشگاه تعطیل بشه! نریم امتحان!!

نشد که نشد ... حیف نی تو ای هوای عزیز هی درس بخوانی و بری دانشگاه و امتحان سخت سخت بدی ؟!!

هوا خیلی "دل انگیز" بود!

کارگر سایت 01-11-2014 11:09 PM

عكسهاي دانشگاه رازي زمستان برفي
 
امتحاناي فرداتون با نيم ساعت تاخيير شروع ميشه فكر كنم امتحاناي صبح
نميدونم بهتون اعلام شده يانه :21: .


امروز دانشگاه بسيار ديدني بود از طبقات بالاي سازمان مركزي اما من هي خله-م ميامد
از اي اتاق به او اتاق فرصت اينكه بتونم لذت ببرم و چند تا عكس خوب از اتاق هاي مشرف به شهر و مشرف به كتابخانه مركزي و كوه بگيرم نشد
اما برگشتني با اتوبوس سرويس كارمندا تا مصدق اومدم .
امروز خوب برف باريد اما
هيج وقت برف سال 87 كه ترم اول بوديم نميشه


امتحان زبان عمومي خانم ميترا رضازاده
در سالني كه اون موقع مال بچه هاي معماري بود الان شده يكي از كلاساي جديد فكر كنم 102 و ..


چند تا عكس از امروز و يه عكس از 87 .








http://www.mediafire.com/convkey/65e...w5z7uggifg.jpg







http://www.mediafire.com/convkey/382...n94hfwsmfg.jpg













2 تاي بالا 87 هست




اين امروزه .






http://www.mediafire.com/convkey/b0c...8b7ug6pyfg.jpg






اين هم عكس درگاراژ امروز صبح 21 دي ماه 92




http://www.mediafire.com/convkey/814...kfyjstl8fg.jpg

anahita20 01-13-2014 10:24 AM

وای چقداین عکساخوشگلن...{پپوله}

کارگر سایت 01-13-2014 01:24 PM

خدا وكيل در گاراژ رو تا حالا اينقدر مرتب ديده بودين ؟ ! مثل تيم فوتبال ايران ميمونيم كه در روزهاي سخت بهتر بازي ميكنه !توي برف و "ترتوشي" انگار نظم و ترتيب و قانونمندي بيشتري رو داريم ! .


سركار خانم اناهيتا ميتونين عكسهاي صفحه 8 به بعد تاپيك پر از عكساي خوشگل مون رو هم ببينيد


http://p30city.net/showthread.php?t=11405-&page=8

shokofe 01-13-2014 02:50 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط کارگر سایت (پست 292103)
خدا وكيل در گاراژ رو تا حالا اينقدر مرتب ديده بودين ؟ ! مثل تيم فوتبال ايران ميمونيم كه در روزهاي سخت بهتر بازي ميكنه !توي برف و "ترتوشي" انگار نظم و ترتيب و قانونمندي بيشتري رو داريم ! .


سركار خانم اناهيتا ميتونين عكسهاي صفحه 6 به بعد تاپيك پر از عكساي خوشگل مون رو هم ببينيد


http://p30city.net/showthread.php?t=11405-&page=8

منم دیدم :d
خیلی خوکشل بود چرا تا حالا ندیده بودم؟؟؟؟
اینا همش تقصیر ادمینه:yattasmiley[1]:

Saba_Baran90 01-13-2014 02:52 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط کارگر سایت (پست 292083)
امروز خوب برف باريد اما
هيج وقت برف سال 87 كه ترم اول بوديم نميشه

امتحان زبان عمومي خانم ميترا رضازاده
در سالني كه اون موقع مال بچه هاي معماري بود الان شده يكي از كلاساي جديد فكر كنم 102 و ..

چند تا عكس از امروز و يه عكس از 87 .

آقا کوروش خیر ببینی
چند روز پیش که برف آمد سعید امتحان زبان تخصصی داشت افتادم یاد همون امتحان زبان عمومی خودمان
یادش بخیر{پپوله}{پپوله}{پپوله}{پپوله}{پ وله}
واقعا یادش بخیر{پپوله}{پپوله}{پپوله}{پپوله}
یکی از بهترین روزهای دانشگاه بود{پپوله}{پپوله}{پپوله}{پپوله}
یادمه بعد امتحان بچه ها چنان همه با هم برف بازی کردن و به همه خوش گذشت، خودم از کسی میشنیدم فکر می کردم ای اتفاق تو بلاد کفر افتاده!:d
بخدا این دانشگاه ما، مخصوصا دانشکده فنی بین هرچی دانشگاه یه سوپرمدله بری خودش! هرچی تنش باشه بهش میاد!
بهار باشه، پائیز باشه زمستان باشه... هرچی
دو قدم بشتر تا کوه پشتش فاصله نی!
هاگوارتزیه بری خودش!
خیر ببینی شاد شدم!

کارگر سایت 01-13-2014 07:07 PM

تفه تت تيولد (به زبان شيرين لكهاي عزيزمون)

تو
ممد احمد زاده
و خانم روژين مفتي زاده (عمران) از من بيشتر شدين زبان عمومي !
(دو نفر اخر دوره كوتاهي انگليس بودن گفتم حتما اوليشم جايي بوده ديگه)

خيلي نامردين !
البته من فكر كنم ميانترمي تمريني چيزي ندادم امتحان پايان ترمم هي چند درسشه نخواندم
ولي خو شما ها به حق از من بيشتر شدين ولي كوفتتان بشه زبان از او درسايي بود كسي حق نداشت از من بيشتر بشه






عجيبه كلاس خوبي بود هرچند ترم خوبي نبود
خانم رضا زاده رو يكي دو بار ديدم بعدش كاملا همه چي يادش بود
چند ترم بعد دائيم جايي دانشجوش بوده افتاده بود :24:


درس تونيك واترش خوش بود حذف بود !
لاو اين فرست (به قول استادي فيرست !) سايت هم حذف بود !


او درساي اخرشم قيري كلمه جديد براي من داشت سخت بود حفظ كردنشان توي اتوبوس دانشگاه از گاراژ به محل ازمون !.




او جمله تاريخي نيما.ج در مورد خانم نرگس.ل سر كلاس اي ميترا خانم بود درسته ؟ :24:




دانشگاگمان و محلش و شكلش عالي بود ولي واقعا اينقدر در اين 4 سال ترس و استرس و نگراني امتحان و افتادن و درس و پروژه و بدبختي داشتيم هيچ وقت نشد ازش استفاده كنيم و لذتشو ببريم
فك كن
طاق بستان
پارك كوهستان
او همه كوه قشنگ
دانشكده فني بهار و پاييزش
واقعا ايام پراسترس و بدي داشتيم خصوصا با يكي از اساتيد ....
جدي من نتونستم از يكي از بهترين دوران زندگي يعني دانشگاه اون لذت كافي رو ببرم
بچه ها و همكلاسي ها هم بي تاثير نبودن ..
بچه هاي رفيق و خوب و همدلي نبوديم ...




شكوفه خانم ولي من فكر كنم ديده بودي اين عكسا رو
حتي اصلا اين جمله برام اشناست كه "من چطور تا حالا اينا رو نديده بودم "
يعني سپاسم نزده بودي قبلا ؟ يه نگاهي ميكردي شايد زده بودي و اشتباه ميكني


در هر حال عكسها نوش جان همه
ديدم چند تا ش دوباره از بين رفته بود بعدا دوباره اپلود ميكنم .


اون موقع ها كه دانشجو بودم سالي يه بار دانشگاه ميرفتم !
الان كه دانشجو نيستم تقريبا هر روز از صبح تا ساعت 4 دانشگاهم
البته نه دانشكده
سازمان معزز مركزي !.
ديه ناهاره ميرم سلف كارمندا
با سرويس كارمندا ميام
پاتوقم يكي از اتاقاي طبقه 3 سازمان مركزي (بالاي طبقه مخوف اموزش !)


كسي كاري چيزي داشت بياد كمكش كنم :24:



----------
پي نوشت :
يادت مياد جلسه امتحان ما و عمراني ها با هم بوديم ديگه
بعد كلي سرما زده بود بهمون اونجا هم سرد بود (زمان شا بود هنوز جز كلاساي جديد و سيتمهاي گرمايشي و ... نبود )
بعد يكي از پسر گنده هاي عمران نيامده بود سر جلسه فكر كنم خواب مانده بود
نميذاشتن هيچكس كه امتحانش تمام شده بره بيرون
بچه ها جيش داشتن !!!!
خو نمياد اقا ساعت 9 رد شده بذارين اين ملت برن خوووو.

Saba_Baran90 01-13-2014 11:07 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط کارگر سایت (پست 292152)
تفه تت تيولد (به زبان شيرين لكهاي عزيزمون)

تو
ممد احمد زاده
و خانم روژين مفتي زاده (عمران) از من بيشتر شدين زبان عمومي !
(دو نفر اخر دوره كوتاهي انگليس بودن گفتم حتما اوليشم جايي بوده ديگه)

خيلي نامردين !
البته من فكر كنم ميانترمي تمريني چيزي ندادم امتحان پايان ترمم هي چند درسشه نخواندم
ولي خو شما ها به حق از من بيشتر شدين ولي كوفتتان بشه زبان از او درسايي بود كسي حق نداشت از من بيشتر بشه

او درساي اخرشم قيري كلمه جديد براي من داشت سخت بود حفظ كردنشان توي اتوبوس دانشگاه از گاراژ به محل ازمون !.

او جمله تاريخي نيما.ج در مورد خانم نرگس.ل سر كلاس اي ميترا خانم بود درسته ؟ :24:


دانشگاگمان و محلش و شكلش عالي بود ولي واقعا اينقدر در اين 4 سال ترس و استرس و نگراني امتحان و افتادن و درس و پروژه و بدبختي داشتيم هيچ وقت نشد ازش استفاده كنيم و لذتشو ببريم
فك كن
طاق بستان
پارك كوهستان
او همه كوه قشنگ
دانشكده فني بهار و پاييزش
واقعا ايام پراسترس و بدي داشتيم خصوصا با يكي از اساتيد ....
جدي من نتونستم از يكي از بهترين دوران زندگي يعني دانشگاه اون لذت كافي رو ببرم
بچه ها و همكلاسي ها هم بي تاثير نبودن ..
بچه هاي رفيق و خوب و همدلي نبوديم ...

بخدا یه چیزی میگم ها! نذار اسم نیسانگمه بیارم! کارمند باغ ابریشم!:mad::mad::21::21::21:
هرچی ازمان خواسته بودن انجام بدیم رسما نوشتی انجام ندادی بعد میگی نمرم از شما بیشتر نشد!{قاط}
اون دو نفر که انگلیس بودن منم که خدایی به لهجه م به جز USA فقط مخوره کانادا بوده باشم!:تتتتتته::d:d
اونم اگه ریزبین باشه معلومه هی تو خود تگزاس یاد گرفتم! اشتباه میگم بگو اشتباه میگی! (حرف بزنی ها! هرکه به انگلیسی مه اعتراض داره یه دور بشینه یه جایی براش به مدل کلاس شیوه ارائه بدم! :تتتتتته::تتتتتته::تتتتتته::d:d:d:d)
با اینکه مطالب سانسور شده بود کلاس باحالی بود! یادش بخیر! او سالن امتحاناتم الآن شده کلاس 103! تو صبح تا شب دانشگاهی! چجو نمی دانی!:d:d:تتتتتته::تتتتتته:
بعدشم خودت از دانشگاه لذت نبردی! والا مه که هی فقط صبح تا بعدازظهر هر روز اونجا از منظره لذت می بردم:d:d{پپوله}{پپوله}{پپوله}{شیت شدن}{شیت شدن}
همه ای ملتی که دارن برای ارشد می خوانن اولاش می گفتن ما سرمانم ببرن دانشگاه رازی نمیریم می هی گفتم والا مه از خدامه برم رازی
بغرآن در حد خانه خودمان اونجا احساس راحتی می کردم
تازه از کجا معلوم برم جایی دیگه ای همگه ی دارو درخت و گل و بلبل و کوه و بوفه بلاد کفری همه یه جا جم بشه!
بغرآن ای دانشگاه ما ابری میشد میشد یه بهشتی آدم دلش نمیامد بره خانه!
هر و وینه ش نبود و نیست!
مه که هر روز به امید رازی درس میخوانم
ایشالا همه از ای درس خواندن بهره خیر ببینن

تونم او ایمام رضا کچلد بکنه اینقدر به انگلیسی مه حسودید میاد!:تتتتتته::d:d

کارگر سایت 01-14-2014 12:48 AM

نه والا رسما و كتبا اعلام ميدارد انگلسي تقاندن اي خانم صبا ايقد عزيز است كه بنده بعد از كلاس شيوه رفتم با دكتر كبوديان قسه كردم كه 20 كمتر حقش نيست ديدي چه عزيز بود لهجه ش ؟ كي ترم اول ايقد گرگي بودي جدي واقعا لهجه تون عالي بود و هست احسنت احسنت
اميدوارم بتونين راه خودتون رو پيدا كنين و به اون بالا بالا ها برسين
بشين مترجم سفارت
بعد بشيد مترجم خصوصي وزارت امورخارجه
بعد بشي صبا زنجاني 2 !
بعد ديه خداوكيل همكلاساي دوره دانشگاته نبايد فراموش كني !.


خو من هستم سازمان مركزي و اتاق هاي متعدد سالهاست پام نخورده دانشكدگمان
اخرين بار فكر ميكنم خيلي وقت پيشا بود با اجازتون اومدم كمي ديتابيس و MySql براي مهرگان و مريم گفتم توي سرما خداشانه در اوردم من كه گرم تدريس بودم نفهميدم حدود 4-5 ساعت گذشته و اي بيچاره ها دارن يخ مكنن و هيچ نميگن ! (حقتان بود )


نه حرفم رو پس نميگيرم
واقعا لذت نبردم از دانشگاه
شايدم به همون حد كه شما بردي بدم اما من اسمشو گذاشتم نبردن شما اسمشو ميذاري بردن
چون انتظارات من از دانشگاه و دوستان خيلي فراتر از انچه اتفاق افتاد بود !
اقايون كه توي باغ خودشون بودن ! نه من راشون ميدادم به باغم نه اونا
خانوما هم كه تعريفي نبودن فكر ميكنم خود خانمها هم از خودشون راضي نبودن
ما نه تنها مثل گروه هاي ديگه مثل عمران پتروشيمي و ... نبوديم بلكه حتي مثل كامپيوتر 86 يا 88 هم نبوديم !


شايد به خاطر من بود :24:
البته بسيار خوشحال وراضيم كه مثل 88يا نبوديم !.

مهرگان 01-14-2014 01:05 AM

سلام به همگی و سلام به صبا :) :goftbia!: خیلی وقته ندیدمت .... هیچ کجا...

آقا خیلی جالبه برای اینکه ما هم روز امتحان زبان عمومی با هوایی برفی و زیبا مواجه بودیم :) یادش به خیر :21:

آقایان کلاس به محض دیدن برف شروع کردن به گلوله درست کردن و پرتاب به طرف همدیگه، که ناگهان دنبال هم دویدن و یکیشان بنده خدا، همونطور که میدوید و میامد پایین از پله ها که بزنه به اونیکی، پاش سر خورد و با نشیمنگاه! محکم خورد رو پله ها!

ما رو میگی، اصلا انقد دلم براش سوخت نمیدانم چه فریادی برآوردم به ناگه فکر کنم گفتم یاد خدا! یا شاید هم گفتم: خدای در هات! یا نمیدانم! خودشون که بعدها میگفتن من گفتم: یا علی!

به هر حال هرچی که بود، خاطره ی جالبی بود..

فنی همیشه قشنگه، حیف امتحانا و درسا و .... نمیذارن ... (خلاصه حرف کارگر و صبا :p )
نقل قول:

نوشته اصلی توسط کارگر سایت (پست 292218)
خداشانه در اوردم من كه گرم تدريس بودم نفهميدم حدود 4-5 ساعت گذشته و اي بيچاره ها دارن يخ مكنن و هيچ نميگن ! (حقتان بود )

{B Adabi}

برای من که نتیجه داشت والا..


اکنون ساعت 06:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)