پی سی سیتی - پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)

- تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 240986)

سلام آقا مهدی من واقعا دیگه نگران صفا بودم گفتم

شاید با فرگل گیان رفته ماموریت :d

پس روز یکشنبه منتظریم از پلیر رئیس خونه برامون بگی :)

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 241487)

سلام افسانه خانوم
گشت و گذارمون کجا بود (به سبک این فیلمه چی بود آقای کاوسی میگفت دیجیتالم کجا بود)

این قطعی اینترنت رو اعصاب راه میره :rolleyes:

چرا می خواین بزنید ...._:2:
من که همه رو نمی شناسم ....:rolleyes:
پس نتیجه می گیریم به آقای سهراب خان گیر بدین.:d
آقا سهراب چه وضعشه ماشاالله با این حافظه چرا بقیه ی دوستان رو از قلم انداختید ..{قاط}

سلام به همه همه همه دوستان انشا الله

همگی سالم وسلامت باشین:53::53::53:{پپوله}

بابا من از الان به بعد دیگه اصلا اسم هیچکس رو نمیارممرافهمرافهمرافه
بابامن 9000000عضو رو چطوری اسم بیارم هرکی از هر جا میاد
میخواد به من گیر بدهمرافه{قیژه}مرافه{قیژه}مرافه

دکی خانم مهدی هفتاد رنگ افسانه خانم اگه راست میگید خودتون همه رو نام ببرید بعد گیر بدیدمرافه{قاط}{B Adabi}
اصلا هم ارادت ندارم خدمتتون

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 241500)

چرا می خواین بزنید ...._:2:
من که همه رو نمی شناسم ....:rolleyes:
پس نتیجه می گیریم به آقای سهراب خان گیر بدین.:d
آقا سهراب چه وضعشه ماشاالله با این حافظه چرا بقیه ی دوستان رو از قلم انداختید ..{قاط}

افسانه خانوم حمله ناجوانمردانه :dهممون هم به سمت حاج سهراب بود
کم کم با بچه های گل نازنین زلزله اینجا کمی تا قسمتی اشنا میشید :21::21:

خاله رزی از لنگت نسخه بگیر دیگه برای شما رایگان با امکانات ویژه داره:d
ایشالله هر چه زودتر خوب شید :)

حاج سهراب قهوه خونه شده پایتخت :d اخ جون من بچه تهرون شدم :24::24::24:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط SOHRAB_HAZHII (پست 241504)

من که گفتم همه رو نمی شناسم........... شرمنده ی دوستان:35:
آقا سهراب لطفا کمی آروم و به خودتون مسلط باشید ........... :5: :rolleyes:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 241506)

افسانه خانوم حمله ناجوانمردانه :dهممون هم به سمت حاج سهراب بود
کم کم با بچه های گل نازنین زلزله اینجا کمی تا قسمتی اشنا میشید :21::21:

خاله رزی از لنگت نسخه بگیر دیگه برای شما رایگان با امکانات ویژه داره:d
ایشالله هر چه زودتر خوب شید :)

حاج سهراب قهوه خونه شده پایتخت :d اخ جون من بچه تهرون شدم :24::24::24:

آآآآآآآآآآآآآاخی طفلک حاج سهراب:65:
حاج سهراب ......قوی باش و استقامت کن ... مقاومت کن هر کاری میتونی برای نجات خودت انجام بده ...:d:)

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 241508)

من که گفتم همه رو نمی شناسم........... شرمنده ی دوستان:35:
آقا سهراب لطفا کمی آروم و به خودتون مسلط باشید ........... :5: :rolleyes:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 241511)

آآآآآآآآآآآآآاخی طفلک حاج سهراب:65:
حاج سهراب ......قوی باش و استقامت کن ... مقاومت کن هر کاری میتونی برای نجات خودت انجام بده ...:d:)

:21:
حاج سهراب ......قوی باش و استقامت کن ... مقاومت کن هر کاری میتونی برای نجات خودت انجام بده من هم مثل کوه پشت سرت هستم کمکت میکنم ;)

آقا آنا هرچی ! شدیدا عصبانیم!
اگه از عقوبت الهی نمی ترسیدم چند نفر رو میکشتم!:mad:
این مردم چه شونه؟:mad:_:2:
نباید بگم ولی نگم می زنم به کوه: رفتم پرینت بگیرم(پـَ نـَ پـَ نیست!) خانوم کنار آقای همکارش پشت سیستم نشسته بود اینقدر بهش گفتم خانوم میشه پرینت بگیری؟ میشه بری بیاریش؟ میشه بشماریش؟ میشه...؟ حواسم پرت شد صفحه جلد پشت رو که باید برعکس می ذاشتم مثل بقیه گذاشتم غلط سیمی شد!
یه ساعت و نیم برای یه کار ده دقیقه ای اونجا بودم چون خانوم از هم صحبتی همکارش دست بر نمی داشت!!!!!!!!!
دیگه آدم که قرار نیست برا اینجور چیزا هم اعصابش خورد بشه؟
بعد یه جوری ادمو نگامیکنن که یعنی" توکه حالیت نیست"!
خدایا....
بسه دیگه!{قاط}:20::20::20::20::20::20::20:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 241514)

:21:
حاج سهراب ......قوی باش و استقامت کن ... مقاومت کن هر کاری میتونی برای نجات خودت انجام بده من هم مثل کوه پشت سرت هستم کمکت میکنم ;)

آقا مهدی دستت درد نکنه ..... پشت سرش چکار می کنی ؟؟؟؟؟:rolleyes:
نکنه وایسادی هولش بدی جلوی دوستان :d
اگه راست می گی شونه به شونه ش باش:21:
حاجی سهراب فکر نکنم این طرز دوستی باشه به حرفاش اعتماد نکن من که به دوستیش شک کردم.....:39:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 241519)

صبا جون من هم خیلی برام پیش اومده.......خوب اعصاب قوی داشتی و موندی تا کارت راه بیفته ..اگه من بودم کارم رو نیمه کاره می گرفتم می زدم بیرون...:mad:

سلام به همگی دوستان جمیعا :cool:

اگر خدا قبول کنه یه نسیمی وزید و ما رو به این سمت کشوند تا یه احوالی از دوستان پرسیده باشیم .
همگی شاد باشید ...:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 241519)

آقا آنا هرچی ! شدیدا عصبانیم!
اگه از عقوبت الهی نمی ترسیدم چند نفر رو میکشتم!:mad:
این مردم چه شونه؟:mad:_:2:
نباید بگم ولی نگم می زنم به کوه: رفتم پرینت بگیرم(پـَ نـَ پـَ نیست!) خانوم کنار آقای همکارش پشت سیستم نشسته بود اینقدر بهش گفتم خانوم میشه پرینت بگیری؟ میشه بری بیاریش؟ میشه بشماریش؟ میشه...؟ حواسم پرت شد صفحه جلد پشت رو که باید برعکس می ذاشتم مثل بقیه گذاشتم غلط سیمی شد!
یه ساعت و نیم برای یه کار ده دقیقه ای اونجا بودم چون خانوم از هم صحبتی همکارش دست بر نمی داشت!!!!!!!!!
دیگه آدم که قرار نیست برا اینجور چیزا هم اعصابش خورد بشه؟
بعد یه جوری ادمو نگامیکنن که یعنی" توکه حالیت نیست"!
خدایا....
بسه دیگه!{قاط}:20::20::20::20::20::20::20:

اوه اوه ماشالله از اینجور موارد زیاد هست اقا زیــــــــــــــــاد
صبور باش دختر عمه صبور باش
جاهلی کردند نادانی کردند شما به بزرگواریت ببخش

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 241520)

آقا مهدی دستت درد نکنه ..... پشت سرش چکار می کنی ؟؟؟؟؟:rolleyes:
نکنه وایسادی هولش بدی جلوی دوستان :d
اگه راست می گی شونه به شونه ش باش:21:
حاجی سهراب فکر نکنم این طرز دوستی باشه به حرفاش اعتماد نکن من که به دوستیش شک کردم.....:39:

عارضم خدمتتون افسانه خانوم دقیقا حدس شما درست هست :d 30 امتیاز
من پشت سرش هستم اگه اوضاع خوب نبود آروم در رویم اگه هم خیلی خراب بود هلش بدیم جلو تا زودتر در برویم :24:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_1971 (پست 241524)

سلام به همگی دوستان جمیعا :cool:

اگر خدا قبول کنه یه نسیمی وزید و ما رو به این سمت کشوند تا یه احوالی از دوستان پرسیده باشیم .
همگی شاد باشید ...:53:

سلام امیر حسین جان
احسنت به آن نسیم :)