صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت |
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند |
یا رب آن آهوی مشکین بختن بازرسان وان سهی سرو خرامان بچمن بازرسان |
سرو چمان من چرا میل جمن نمی کتد
همدم گل نمی شود یاد سمن نمیکند |
غم در دل تنگ من از آنست که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت |
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند |
دور از رخ تو دم بدم از گوشه چشمم سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت |
دلا خو کن به تنهایی
که از تنها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد |
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند |
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد |
اکنون ساعت 04:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)