شاعر گمنام
|
|
شب وداع
سالها میگذرد از شب تلخ وداع
از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی تو نمیدانستی تو نمی فهمیدی که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن رفتی و از دل من روشنایی ها رفت لیک بعد از ان شب هر شبم را شمعی روشنی می بخشید بر غمم می افزود جای خالی تو را میدیدم می کشیدم آهی از سر حسرت و درد و می خندیدم به وفای دل تو و به خوش باوری این دل بیچاره خود ناگهان یاد تو می افتادم باز می لرزیدم گریه سر می دادم خواب می دیدم من که تو بر میگردی تا سر انجام شبی سرد و بلند اشک چشمان سیاهم خشکید آتش عشق تو خا کستر شد یاد تو در دل من پرپر شد اندکی بعد گذشت اینک این من...تنها...دستهایم سرد است قدرتم نیست دگر...تا که شعری گویم گر چه تنها هستم نه به دنبال توام نه تو را می جویم حال می فهمم من...چه عبث بود آن خواب کاش می دانستم عشق تو می گذرد تو چه آسان گفتی دوستت دارم را و چه آسان رفتی... کاش می فهمیدی وسعت حرفت را آه...افسوس چه سود قصه ای بود و نبود ... |
تو را دوست دارم
نه فقط بخاطر آنچه كه هست بلكه به خاطر آنچه كه هستم وقتي كه با تو هستم دوستت دارم بخاطر بخشي از وجودم كه تو با عشقت پروراندي بدون تماس بدون حرف بدون نشانه تنها با حضورت با اين كه بودي خودت بودي و اين معناي راستين عشق است |
وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا * پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا پای به دام جسم و دل همره کاروان جان * آه چه حسرت آورد زمزمه جرس مرا گرگ درنده ای به من تاخت به نام زندگی * پنجه که در جگر زندنام نهد نفس مرا طوطی هند عالم قدسم و طبع قند جو * وه که به گند خاکیان ساخته چون مگس مرا من که به شاخ سرو و گل پا ننهادمی کنون * دست نصیب بین که پر دوخت به خار و خس مرا آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار * آتش آه گو بسوز آن چه به دل هوس مرا جز غم بی کسی در این سفله سرای نا کسی * من نشناختم کسی گو مشناس کس مرا ناله شهریار از این چاه به در نمی شود * ور نه کمند مو هلد ماه به دسترس مرا |
سرا پا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خوردهایم اگر داغ دل بود ما دیدهایم اگر خون دل بود ما خوردهایم اگر دل دلیل است آوردهایم اگر داغ شرط است ما بردهایم اگر دشنه دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گردهایم گواهی بخواهید: اینک گواه همین زخمهایی که نشمردهایم دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر بردهایم قيصر امين پور |
خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا کن ز غمهاي دگر غير از غم عشقت رها کن تو خود گفتي که در قلب شکسته خانه داري شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن خدايا بي پناهم، ز تو جز تو نخواهم اگر عشقت گناهست ببين غرق گناهم دو دست دعا فرا بردهام بسوي آسمانها که تا پر کشم به باغ غمت رها در کهکشانها چو نيلوفر عاشقانه چونان ميپيچم به پاي تو که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هواي تو بدست ياری اگر که نگيری تو دست دلم را دگر که بگيرد ؟! به آه و زاری اگر نپذيری شکست دلم را دگر که پذيرد ؟! |
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمع پرکنده کسی رفت شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت آن طفل که چو پیر ازین قافله درماند وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت از پیش و پس قافله ی عمر میدنیش گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد بیدادگری آمد و فریادرسی رفت این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت |
کفشهایم کو،
چه کسی بود صدا زد سهراب؟! آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ بوی هجرت میآید: باید امشب بروم باید امشب چمدانی را که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند. یک نفر باز صدا زد: سهراب کفش هایم کو؟! |
بی تو دنیـــا بر ســـرم آوار شد *بیـن ما هــر پنجره ، دیوار شد درد مـــا در بودن ما ریشه داشت *رفتن و مردن ، علاج کــار شد آشنایی های خوش آغاز ما *ابتدا نفرت ، سپس انکار شد آنـــکه اول نوشـــدارو می نمود* بر لب ما ، زهـــر نیش مار شد عیب از مـا بود ، از یـــاران نبود *تــا که یاری یار شد ، بیزار شد عاقبت بــا حیلة ســـــوداگران* عشق هم کالای هر بـــازار شد آب یکجا مانده ام ، دریا کجاست ؟* مُردَم از بس زندگی ، تکرار شد |
اکنون ساعت 03:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)