پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

behnam5555 11-21-2010 09:12 PM



گفتگو با خدا

نوشته ریتا استریکلند

خواب دیدم
در خواب با خدا گفتگویی داشتم.

خدا گفت: پس می خواهی با من گفتگو کنی ؟
گفتم : اگر وقت داشته باشید.
خدا لبخند زد
وقت من ابدی است
چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟
چه چیز پيش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟
خدا پاسخ داد...
*اين که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.
*اين که سلامت شان را صرف به دست آوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند.
*اين که با نگرانی نسبت به آينده زمان حال فراموششان می شود آن چنان که ديگر نه در آينده زندگی می کنند و نه درحال.
خداوند دستهای مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت مانديم
بعد پرسيدم...
به عنوان خالق انسانها، می خواهید آنها چه درسهايي از زندگی ياد بگيرند؟
خدا با لبخند پاسخ داد،
*ياد بگيرند که نمی توان ديگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد اما می توان محبوب ديگران شد.
*ياد بگيرند که خوب نيست خود را با ديگران مقايسه کنند
*ياد بگيرند که ثروتمند کسی نيست که دارايي بيشتری دارد بلکه کسی است که نياز کمتری دارد
*ياد بگيرند که ظرف چند ثانيه می توانيم زخمی عميق در دل کسانی که دوستشان داريم، ايجاد کنيم و سالها وقت لازم خواهد بود آن زخم التيام يابد.
*با بخشيدن، بخشش ياد بگيرند
*ياد بگيرند کسانی هستند که آنها را عميقاً دوست دارند
اما بلد نيستند احساس شان را ابراز کنند يا نشان دهند
*ياد بگيرند که می شود دو نفر به يک موضوع واحد نگاه کنند وآن رامتفاوت ببينند
*ياد بگيرند که هميشه کافی نيست ديگران آنها را ببخشند بلکه خودشان هم بايد خود را ببخشند.

shokofe 11-22-2010 01:13 PM

خدايا پاره هاي وجودم در افق عشق به تو مانده وتنها تو را مي خواند
خدايا با تو بودن است كه من بودنم معنا پيدا مي كند
با تو هستم
با تو خواهم بود
با تو وعشق به تو خواهم ورزيد
وتو را آواز خواهم خواند
تنها تو را خواهم خواند
وتنها در گرو عشق تو دل خواهم بست
كه تو ذره يي از هيچستان درياي وجودمي
تو را مي خوانم.تو را مي خواهم.تو را وتنها تورا.
خدايا بچشان به من طعم بزرگي واقتدار را
طعم سربلندي وسرافرازي را،طعم دانايي و روشنايي را
بچشان به من طعم عشق و عاشق شدن و عاشق ماندن را
اي عاشق ترين عاشقانه ها صدايت را
در گوش قلبم نجوا كن تا دريابم راز ورمز حيات را
دريابم خودرا،تورا،زندگي را
اين كه خودم بوده ومسلط بر خويشتن خويش گردم
اين كه درد ورنج ها ومصائب زندگي از پاي درنياورند مرا
وبپراكنم بذر عشق ومحبت را
وهمچون ايينه صادق وهمچون آب
پاك وزلال وروان باشم
خدايا تنها عشق در گرو تو مي بندم:rolleyes:




ابریشم 11-22-2010 04:00 PM

الو سلام ، منزل خداست؟
اين منم مزاحمي که آشناست

هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است

ولي هنوز پشت خط در انتظار يک صداست

شما که گفته ايد پاسخ سلام واجب است

به ما که مي رسد ، حساب بنده هايتان جداست؟

الو... دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد

خرابي از دل من است يا که عيب سيم هاست؟

چرا صدايتان نمي رسد کمي بلند تر صداي من چطور؟

خوب و صاف و واضح و رساست؟

اگر اجازه مي دهي برايت درد و دل کنم

شنيده ام که گريه بر تمام دردها شفاست

دل مرا بخوان به سوي خود تا که سبک شود دلم

پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست

الو ... مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم

دوباره زنگ می زنم...

دوباره تا خدا خداست

دوباره ... تا خدا خداست...

ابریشم 11-23-2010 06:30 PM

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام، به تو سلام می دهم و با تو سخن می گویم، اما چگونه با تو حرف بزنم؟ در حالی که به گفته هایت پشت کرده ام؟ چگونه در اقیانوس عشقت غوطه خورم در حالی که در قلب کویرم؟ چگونه شمیم با تو بودن را استشمام کنم در حالی که در مزبله مادیات جان می سپارم؟ من با تو چه بگویم؟ چه دارم که بگویم؟ حال قلبم در کلام نمی گنجد، و در وصف نمی آید، سخن از بیان درونم عاجز است.
دلم شهپر عشق دراورد و قاف تا قاف جهان را گشت ولی دلپذیر تر از قله قاف تو جایی نیافت.
تو ای پرواز پروازم! تو ای اوج نیازم! تو ای پای رفتنم! تو ای دلیل بودنم! تو ای کلام گفتارم! تو ای منظر دیدارم! تو ای همه هستی ام! تو ای شراب مستی ام!
بیا که اسیر در زمینم، خشکیده در جایم، نیستم، گنگم، نابینا و هوشیارم! دل، رفت و دید و عاشق شد، اما تن نمی رود، می رنجاند، می آزارد.
خدایا! یاری ام کن.
معشوقا! عطشان عشقه عشقت بر شجرهه وجودم غوغا می کند، سیرابش کن.
خدایا! جاودان آتشبان آتش عشقت در وجودم باش، ضجه عاجزانه ام را بشنو و روحم را، که از فرط خستگی از انتظار دیدارت، سر به دیوار تن می کوبد، عروج، مژده ده.
مرا دریاب در منتهای فقر فضایل، مرا دریاب در انتهای کوچه های تنگ رذایل.
مرا دریاب در اعماق گندآب بی تو بودن و بیاموز به من سبز بودنرا، به من بیاموز جوانه زدن را.
خدای من! مرا دریاب در میان گردباد دلبستگیها که می شکند ساقه وجودم را، وجودی که هزار غنچه عشق دارد، هزار غنچه عشق.
مرا دریاب قبل از شکستن، پیش از آنکه در سیاهی همچون یلدای گناهان محو شوم.
ای ماندگار! ای ماندنی ترین عشق! ای رعناترین! ای یکتا یاور ناز! ای شیرین زیستن! ای باعث بزرگی! ای بزرگ! ای جدا از من و با من! ای بی نیاز از من و دوستدار من! ای استاد مهربانی! ای مهربان! ای صادقترین!
این صدای من است عاشقانه ترین صدایی که می خواند! صمیمانه ترین سخن ها را در دوستی ات، که بسی کمتر از دل است، می گویم: از دست رفتن را برای به دست آوردنت با تمام وجود استقبال می کنم و شادمان از مهر تو در سینه ام، به دنیا می خندم.
تو بگو چگونه سپاس گویم نعمات بی دریغت را، که بر من فرو ریخته ای! آه! زبانی نیست، عملی نیست، تحفه ای نست در سپاس این همه بخشایش.
این اشک های بی حساب، قصری از آینه خواهند شد نمایانگر تو در آسمان، برای عاشق ترین نادان! نادان ترین عاشق!
ای تواناترین عشق! توانی ده بسیار، در گذشتن از بندگانت که می توانی،و مهربانیی سرشار، بی کران، عظیم، بی نظیر، پاک، خالص چنان خودت. یاری کن زندگی را، نه آن گونه که هست، بلکه همان گونه که باید باشد، باور کنم.
پاکترینم! به صداقت احساسم سوگند به پاکی خودت، دوستت دارم. ای تو در امروز و فردای من! به خلوص کلامت سوگند، این عشق سرشار را تو در سینه ام نهاده ای.
شریفا! کار من به کارگیری تشبیه و استعاره نیست و مهارتی هم در نگارش ندارم. نمی دانم چه می گویم تنها از گرمی خوب نگاهت حرفهایی می گویم که نشان دوستی بی حد من است.
اما نه، نیست!
بگذار بارانت را بر خود احساس کنم آه، ای بارش مکرر نور!
بگذار به یقین در دوستی ات برسم و رود زیبایی شوم که از میان سبزه زاران به آرامی و طنازی و دلپذیری و رعنایی راه رسیدن به دریا را عاشقانه می پوید و شاید در انتظار رسیدن نیست که، شوق رفتن و در راه بودن، خود، شعفی عاشقانه است.
ید از تار و پودهای خوب بودن بگریزم و خوبی را چنان که تو خواهانی زنده گردانم.
آه، ای عزیزم! من در تو روییده ام، از تو نور و آب و خاک و استعداد رویش گرفته ام، سبز شده ام، گل کرده ام و از باغچه عشق تو هیچ دست هرزی جدایم نتواند کرد و اگر اندکی جدایی باشد دوباره رویشی سریع می آغازم. چه، من گیاهی خودرو هستم، پس لذت بالیدن را به من بچشان.
اندیشه هایم به بزرگی می گرایند و از چون دیگران بودن می گریزند. انگیزه هایم آینه تو هستند.

ابریشم 11-25-2010 10:37 PM

خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری بر من آشکار کن، تا درهایی را که بسویم می گشایی، ندانسته نبندم، و درهایی که به رویم میبندی، به اصرار نگشایم

ابریشم 11-25-2010 10:39 PM

خدا گوید تو ای زیباتر از خورشید زیبایم، تو ای والاترین مهمان دنیایم، شروع کن، یک قدم با تو، تمام گامهای مانده اش با من

ابریشم 11-26-2010 05:06 PM

یادداشتی از طرف خدا


به: شما

تاریخ : امروز

از: رئیس

موضوع : خودت

عطف به : زندگی

من خدا هستم. امروز من همه مشکلاتت را اداره میکنم . لطفا به خاطر داشته باش که من به کمک تو نیاز

ندارم. اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید که قادر به اداره کردن آن نیستی برای رفع کردن آن تلاش نکن

، آنرا در صندوق ( چیزی برای خدا تا انجام دهد ) بگذار . همه چیز انجام خواهد شد ولی در زمان مورد نظر

من ، نه تو . وقتی که مطلبی را در صندوق من گذاشتی ، همواره با اضطراب دنبال (پیگیری) نکن . در

عوض روی تمام چیزهای عالی و شگفت انگیزی که الان در زندگی ات وجود دارد تمرکز کن . ناامید نشو .

شاید یک روز بد در محل کارت داشته باشی : به مردی فکر کن که سالهاست بیکار است و شغلی ندارد

ممکنه غصه زودگذر بودن تعطیلات آخر هفته را بخوری : به زنی فکر کن که با تنگدستی وحشتناکی روزی

دوازده ساعت ، هفت روز هفته را کار میکند تا فقط شکم فرزندانش را سیر کند

وقتی که روابط تو رو به تیرگی و بدی میگذارد و دچار یاس میشوی : به انسانی فکر کن که هرگز طعم

دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشیده

وقتی ماشینت خراب میشود و تو مجبوری برای یافتن کمک مایلها پیاده بروی : به معلولی فکر کن که

دوست دارد یکبار فرصت راه رفتن داشته باشد

ممکنه احساس بیهودگی کنی و فکر کنی که اصلا برای چی زندگی میکنی و بپرسی هدف من چیه ؟

شکر گذار باش . در اینجا کسانی هستند که عمرشان آنقدر کوتاه بوده که فرصت کافی برای زندگی کردن

نداشتند

وقتی متوجه موهات که تازه خاکستری شده در آینه میشی : به بیمار سرطانی فکر کن که آرزو دارد کاش

مویی داشت تا به آن رسیدگی کند

ممکنه تصمیم بگیری این مطلب رو برای یک دوست بفرستی : ممکنه در مسیر زندگی آنها تاثیری

بگذاری که خودت هرگز نمیدانستی


shokofe 11-30-2010 09:48 AM

معبود من بلایی بر سر من آوار شده که سختی آن مرا در هم شکسته
گرفتاریهایی به من رو کرده که تحملش برایم ممکن نیست
ای فتاحی که گره هر سختی به دست تو گشوده می شود
ای مهربانی که دشواریها به لطف تو آسان میشود
شر سلطان غم را از سر من کوتاه کن و در آسایش را به رویم باز کن

به در خواست من شیرینی اجابت بچشان
و مرا به خاطر چیرگی غم از انجام واجبات باز مدار
قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ داده لبریز از اندوه گشته
و تو به رفع گرفتاریهایم توانایی گر چه مستحق اجابت نیستم
دعایم را بشنو ای صاحب عرش عظیم


sharareh1 11-30-2010 03:41 PM

خدايا درمانده ام از سستي هايم، چه بسيار خطاهايي كه به واسطه سستي هايم از من سر


زده،و من قادر به جبران نيستم ، از من درگذر


خدايا دلتنگي هايم فراوان است و زبان از گفتن قاصر، تو خود مي داني و ميتواني، پس


آنچنان برايم بساز كه براي خوبانت فراهم ساخته اي


خداوندا تواني به من بده كه صبوري پيشه گيرم و پاسخ نامهربانان را با مهر بدهم


خداوندا این فراق و دوری را هر چه زودتر به وصال برسان

ابریشم 11-30-2010 06:15 PM

دارم از غصه می میرم خدا کاری بکن اینبار
که دستای ظریفش رو تو دستام حس کنم یک بار
خدا کاری بکن اینبار خدای مهربون من
زبونم بند اومد ای وای کجا رفت هم زبون من
خدا کاری بکن مردم خدا اونم دلش تنگه
اگه می گه مهم نیستم با حسش داره می جنگه
اگه می گه تو فکرم نیست می خواد بیشتر پیشش باشم
درسته اون ولم کرده دلیل اشک چشماشم
خدا کاری بکن اون رفت ازت می خوام که برگرده
اینبار قدرش رو می دونم اگر چه اون ولم کرده
خدا بگو که برگرده
خدا کاری بکن زودباش خدا اون دیگه تنها نیست
خدا بهش بگو مردم چرا اون عین خیالش نیست
خدای مهربون من دلت میاد که تنها شم
بره عشقم تنک و تنها تا کی دلواپسش باشم
خدا کاری بکن زودباش خدا صبرم همینقدر بود
بگو حرفاشو بخشیدم بگو گنجایشم کم بودم
بگو تقصیر من بوده بگو حق داره می دونم
بگو به فکر جبرانه بگو قدرش و می دونم
بگو دیگه غرورش مرد می خواد پیش تو برگرده
بگو سختیه این روزا اون و از راه به در کرده
خجالت می کشم از اون بگو چیزی نگه اومد
خدا پا در میانی کن شاید از من خوشش اومد


اکنون ساعت 12:33 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)