سودای زلف و خالت جز در خیال ناید
اندیـشۀ جمــالت جـز در گمــان نگنجد |
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت |
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم |
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم |
آق فردین باید با ت شروع میکردی:53:
متن خبر که یک قلم بیتو سیاه شد جهان حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست |
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست |
الا اي رهگذر منگر چنين بيگانه بر گورم
چه ميخواهي، چه ميداني از اين كاشانه عورم |
من آن فریب که در نرگس تو می بینم
بس آب روی که با خاک ره بر آمیزد |
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از سوزت جهانی را بسوزانم چو شمع |
اکنون ساعت 08:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)