يا رب چه غمزه کرد صراحي که خون خم
با نعرههاي قلقلش اندر گلو ببست |
تا عاشقان به بوي نسيمش دهند جان
بگشود نافهاي و در آرزو ببست |
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم |
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا |
آن طره که هر جعدش صد نافه چين ارزد
خوش بودی اگر بودی بوييش ز خوش خويی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
امروز که بازارت پرجوش خريدار است
درياب و بنه گنجی از مايه نيکويی |
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست |
تو خود وصال دگر بودی ای نسيم وصال
خطا نگر که دل اميد در وفای تو بست |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
اکنون ساعت 01:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)