ز دست دیده ودل هردو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد |
ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايي
چه كنم كه هست اين حال گل باغ آشنايي |
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه |
صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
يا نامه نمي خواني يا راه نمي داني |
یا رب این آتش که بر جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل |
به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی میتوان خواند از نگاه سرد خاموشی |
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تواین چه نگاه کردن است |
شب ز آه آتشین بکدم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست |
رخ برافروخت که من شمع شب تاریکم قد برافراخت که من دولت بیدارانم نکته خال و خطش از من سودازده پرس که نویسندهی طومار سیه کارانم نقد جان بر سر بازار محبت دادم تا بدانند که من هم ز خریدارانم ... |
عمری به بوی یاری کردیم انتظاری
زان انتظار ما را نگشود هیچ کاری از دولت وصالش حاصل نشد مرادی وز محنت فراقش بر دل بماند باری |
اکنون ساعت 10:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)