قطره اشکیم اما در درون دل نهان
گر به سوی دیده ره یابیم دریا میشویم // l |
از من جدا مشو که توام نور دیده ای
آرام جان و مونس قلب رمیده ای ب |
بداد لعل لبت بوسه ای بصد زاری
گرفت کام دلم زو بصد هزار الحال م |
مفتی شراب خورد و صراحی شکست و رفت
مطرب غنا نخواند و به چنگ عسس بماند ت |
تا بی سر و پا یاشد اوضاع قلک زین دست |
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود. بچه ها کسی شعر داره که اخرش ژ یا ذ باشه اگه دارید بگید خیلی لازم دارم. |
نقل قول:
الغیاث از جور خوبان الغیاث. حرف ژ |
ژاله از نرگس چکید و برگ گل را آب داد و زگلبرگ ناز پرورش مال عنـــــــاب داد ذ |
ذرات جهان را همه نیکو بینی
اگر آن عارض دلجو بینی. اخرش اگه ژ یا ذ دارید بگید. حرف ث |
کسی نیست جواب بدههههههههههههههههههههه.خودم میگم:
ثریا با من کرد تیر بازی از ازل تا عطارد افسانه سازی. ژ |
اکنون ساعت 08:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)