تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود س |
سر رشته دولت ای برادر به کف آر وین عمر گرامی به خسارت مگذار دایم همه جا با همه کس در همه کار میدار نهفته چشم دل جانب یار و |
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به // ه |
هر در که ز بحر اشکم افتد به کنار در رشتهی جان خود کشم گوهروار گیرم به کفش چو سبحه در فرقت یار یعنی که نمیزنم نفس جز بشمار ز |
ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود چ |
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود ن |
نا کسی گر ز کسی بالا نشیند عیب نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون ازو بالا تر است س |
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم ب |
بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است
از موج سرشکم که رساند به کنارم ش |
شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي
افسوس که آغاز تو انجام ندارد // س |
اکنون ساعت 06:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)