خدا را چون دل ريشم قراري بست با زلفت
بفرما لعل نوشين را که زودش باقرار آرد در اين باغ از خدا خواهد دگر پيرانه سر حافظ نشيند بر لب جويي و سروي در کنار آرد |
دلا طمع مبر از لطف بینهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست |
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم |
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است |
ترسم اين قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را |
افسوس که شد دلبر و در دیده گریان
تحریر خیال خط او نقش بر آب است |
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شيخ ز آب حرام ما |
اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین
با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است |
تا کی از سيم و زرت کيسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سيمتنان |
نفس نفس اگر از باد نشنوم بويت
زمان زمان چو گل از غم كنم گريبان چاك |
اکنون ساعت 10:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)