یارب چها به سینهی این خاکدان در است
کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را راه عدم نرفت کس از رهروان خاک چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را |
آنکس که به دست جام دارد
سلطانی جـم مـدام دارد آبی که خضر حیات از او یافت در میکده جو که جام دارد |
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم |
مرا بغیر جمال تو انتخابی نیست
بیا بیا دگرم طاقتی و تابی نیست شبیه اختر و ماهت اگر کنم بیـجاست به چشم من بفلک چون تو آفتابی نیست |
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سرجملهاش فروخوان از میوهی بهشتی |
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
متن خبر که یک قلم بیتو سیاه شد جهان حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم |
مرا عهديست با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم |
ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست |
توانی مگر چارهیی ساختن
ازو کشور هند پرداختن |
اکنون ساعت 08:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)