شممت روح و دادوشمت برق وصال
بیا که بوی تو را امیرم ای نسیم شمال ل |
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ورنه ز نزدیک هم فرصت دیدار هست // ب |
بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست م |
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را س |
سـیر نمیـشـوم ز تـو اِی مـهِ جان فـزای مـن
جور مکن ، جفا مکن، نیست جفا سزای من // گ |
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور ن |
نرســد دسـت من ســوخته بـر دامن یـــار
چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز // ک |
کشتی شکستگانیم ای بادشرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار اشنا را. (اقای امید 7 من گفتم اگه اخرش دارید بگید) حرف ر {داش مشتی}{قیژه}:102: |
راز مگشای مگر در بَرِ مست رُخ یار
که در این مرحله او محرم راز است هنوز // م |
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا بلب شیرین داد خ |
اکنون ساعت 05:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)