پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

مهسا69 12-27-2009 01:42 AM

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

Afshin_m05 12-27-2009 09:48 AM

تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه‌ی جانانه‌ی تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه‌ی تو بود

مجتب 12-27-2009 12:13 PM

دگر چار چوبه بزد بر سرش
فرو ریخت با زهر خون از برش

مهسا69 12-27-2009 02:51 PM

شنیده​ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می​کند که بتوان گفت

مجتب 12-27-2009 03:13 PM

تو سرو دیده‌ای که کمر بست بر میان
یا مه چارده که به سر برنهد کلاه

مهسا69 12-27-2009 03:18 PM

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بی​کار کجاست

مجتب 12-27-2009 03:25 PM

تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد
ز ابروان و مژه‌ها تیر و کمان ساخته‌ای

Afshin_m05 12-27-2009 05:16 PM

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

مهسا69 12-27-2009 06:58 PM

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد

مجتب 12-27-2009 07:17 PM

دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست


اکنون ساعت 08:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)