پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

ابریشم 12-18-2010 10:57 PM

با اين گناهاني كه من انجام دادم
باور نميكر كه دستــــــــم را بگيري
تو آنقدر لطف كرامت پيشه اي كه
روزي هزاران توبــــــــــــــه ميپذيري


"الهي العف
خدايا مارا حسيني زنده نگه دار و حسيني بميران"


وقتي ســـــــحر هاي مناجاتت نبودم
آنشب به جاي من تو استغفار كردي


"يا امام زمان(عج)
شرمنده ام "



هر چند از دست خودم دلــــــــــگيرم اما
احساس دلتنگي در اين شب ها نكردام


ســــــــــوگند از سجــــاده خانم روقيــــه
مــن مـــهربان تر از خـــودت پـــيدا نكردم

در را به روي مـــــا گنــــــــــه كاران ببنديد
ما هم دلــــــي داريم گرچه روســـــياهيم

گفتـــند ايـنجـا بار عـصيـــــــان مـيـپـذيرند
ديـــــــــديم بيش از عالمي غرق گناهيم


__________________
[IMG]http://*****************/Files00/5151adf1195949808c69.jpg[/IMG]

پيامبر اکرم فرمودند : ان لقتل الحسين (ع) حراره في قلوب المؤمنين لن تبرد ابداً .
همانا شهادت حسين حرارت و شعله‌اي در قلب‌‌هاي مؤمنين ايجاد كرد كه هرگز سرد نخواهد شد.



ابریشم 12-19-2010 07:11 PM

بارالها آرامشم را از تو می خواهم...! تو که ندایت شفابخش است.... تو که نور می بخشی بر این قلب تاریک و سردم ... آرامشی بزرگ می خواهم جز این ! خواستار هیچ چیز دیگری نیستم.... واین...بیشتر را خود بهتر می دانی بتاب بر من که بی تو خاموشم ... بی روح و یخ زده... بتاب که اگر گرمای تو نباشد همه چیز و همه جا نیز بدینگونه خواهند بود وای اگر تو نخواهی مرا چه کنم کجا روم و با که سخن گویم

ابریشم 12-19-2010 07:12 PM

سلام
حرف باهات زیاد دارم
اما هر وقت میخوام بنویسم
ذهنم خالی میشه ، یا نمیتونم زیبا بنوسم
خدایا همینجوری قبول کن که تو یه شب تاریک بارونی ، با وجود درسام و خیلی چیزای دیگه
یادت کردم
تو هم تو اون سکوت سرد و وحشتناک و تنهایی مطلق من ، آن هنگام که نکیر و منکر برای بازخواست سوی من می آیند مرا یاد کن
به حق بزرگی و مهرانی و کرمت ای خدای مهربان

محسن جون 12-19-2010 09:37 PM

خدايا چه ميشد شقايق نمي بود
شقايق گل عشق و عاشق نمي بود
شقايق نميبود عاشق نبودم
گرفتار بنئ وعلايق نبودم.......................................

محسن جون 12-19-2010 09:44 PM

ايكاش حديث كوچ باور ميشد
ديواره هر قفس پر از درد ميشد
من ماندم و خيالي و پروازي سبززززززززززززززززززززززززززز
اي كاش دلم شبي كبوتر ميشد

ابریشم 12-22-2010 06:35 PM

خدایا
پناهم دِه

تا از شرارت دیوانگان در امان بمانم

دیوانگانی که در این دیار ، آتش را به بازی گرفتند و رفتند

گُلهای سرخ را بر خاک ساییدند و رفتند

در شاهنامه این دیار آتش گرفته ،رستم را بی گُرز گران گذاشتند و رفتند

پناهم دِه

پناهم دِه


ابریشم 12-22-2010 06:35 PM

خدايا
چيو ميخواستي به من ثابت كني
اينكه بدم
؟؟؟؟؟؟؟
ميدونم كه بدم
ولي اين كارت يه حكمت ديگه داشت
خدا همه چي جورشده بود
حكمتتو نشون بده
نذار از دست بره
نذار دوباره
خدا بعد اين همه به چيزي كه ميخواستم داشتم ميرسيدم
حكمتت كجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا بيا پيشم
خدا بيا و منو آروم كن

ابریشم 12-28-2010 06:10 PM

الو ... الو ... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟

پس چرا کسی جواب نمیده ؟

یهو یه صدای مهربون بگوش كودك نواخته شد! مثل صدای یه فرشته ...

- بله با کی کار داری کوچولو ؟

خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده

- بگو من میشنوم

کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود خدا کار دارم ...

- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره ؟؟؟

-فرشته ساکت بود.

بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت نه خدا خیلی دوستت داره.

-مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید

و با همان بغض گفت :

اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما ...


بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شكسته شد :

ندایی صدایش در گوش و جان كودك طنین انداز شد :

-بگو زیبا بگو.

-هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو ...

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت :

خدا جون خدای مهربون،

خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم

تو رو خدا ...

-چرا ؟

-ولی این مخالف با تقدیره.

- چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم

قد مامانم، ده تا دوستت دارم.

اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟

نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم.

مگه ما با هم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟

مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد ؟!

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

-آدم ، محبوب ترین مخلوق من ،
چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه ،

-کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند
تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم و نه برای خودخواهی شان میخواستند.
دنیا خیلی برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی ...

و کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخندی شیرین بر لب داشت
در آغوش خدا به خوابی عمیق و شگفت انگیز فرو رفته بود


برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال
بنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد یا سیبی سرخ...

adigoli 12-28-2010 10:24 PM

عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم كه اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان ، جهان را با همه زيبايي و زشتي به روي يكدگر وارونه ميكردم .

عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم كه مي ديدم يكي عريان و لرزان ، ديگري پوشيده از صد جامه رنگين زمين و آسمان را واژگون مستانه ميكردم .

عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم براي خاطر تنها يكي مجنون صحراگرد بي سامان هزاران ليلي ناز آفرين را كوه به كوه آواره و ديوانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان سراپاي وجود بيوفا معشوق را پروانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم كه ميديدم مشوش عارف عامي ز برق فتنه آن علم آدم سوز مردم كش ، بجز انديشه عشق و وفا معدوم هر فكري در اين دنياي پر افسانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد !
اگر من جاي او بودم به عرش كبريايي با همه صبر خدايي تاكه مي ديدم عزيزي نابجا ناز بريك ناروا گرديده خواري مي فروشد ، گردش اين چرخ را وارونه بي صبرانه مي كردم .

عجب صبري خدا دارد !
چرا من جاي او باشم ؟؟
همان بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و تاب و تماشاي تمام زشتكاريهاي اين مخلوق را دارد ، وگرنه من بجاي او چو بودم ،
يك نفس كي عادلانه سازشي با جاهل فرزانه ميكردم !
" عجب صبري خدا دارد ! "

BaHaReH 12-29-2010 11:58 AM

[quote=ابریشم;200887]
الو ... الو ... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟
.
.
.
.
فوق العاده بود....ممنون:53:



اکنون ساعت 10:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)