ظالمان خون ريز چون فصاد و زيشان خلق را
خون دل سر بر رگ جان ميزند چون نيشتر ط |
طرف کرم زکس نبست این دل پر امید من
گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف ز |
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت د |
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من ج |
جان بی جمال جانان میل جهان ند ارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد چ |
چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من و |
وي لعل لبت گره گشاي دل من
من دل ندهم به کس براي دل تو تو دل به کسي مده براي دل من اي عشق تو مايهي جنون دل من (ابوسعید ابوالخیر) م |
ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم ق |
قربان سرت شوم، بگو از ره لطف
لعلت، به دلم چه گفت کز من برميد ل |
لعنتت بر دشمنان چون وام باشد بر گدا
همتت بر حاسدان چون سنگ باشد بر سفال ط |
اکنون ساعت 01:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)