می سوزم از فراغت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان |
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی من بر عکس همه آدمها متر سک را دوست دارم چون معنای تنها بودن را میفهمه |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادو نهاده ایم |
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست |
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود |
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد |
در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن |
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد |
اکنون ساعت 08:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)